.

در این بخش مطالب متفرقه مربوط به زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

پستتوسط Mmm » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 6:54 pm

و علیکِ السلام بر شما خانم حکمتی! من هم از گلایه پذیریِ شما سپاسگزاری میکنم!
دیشب اعصابم به هم ریخته بود، اگر در خطبه هایم مرتکبِ خطایی شده ام مرا عفو کنید!!! شما را به معامله با نیتم دعوت میکنم. باور کنید قصد و نیتم بی احترامی نبود، فقط خواستم کاربران را تحریک به اظهار نظر نمایم!

1- اتفاقا عمدا نوشتم از من خوشتان نمی آید تا بلکه سوء بودنِ این ظن برایم اثبات شود و هم از نوشته ی پربرکت و قابلِ استفاده تان، استفاده ی شایان نماییم. به هرحال معذرت که ظنم سوء بود!!

2- این حرفتان که میفرمایید: «نمیخواهیم با نظراتمان که امکانِ وجودِ خطا در آنها هست ضرری را متوجه دینمان نماییم» کاملا مبارک است. اما این حرف زمانی صدق میکند که بحثِ ما یک بحثِ تخصصی در موردِ دین باشد و اظهار نظر در آن مستلزم مطالعه ی فراوانِ متون و اسناد و نصوص باشد!
مگر من از شما  خواسته ام که بیایید  در موردِ ربا بودنِ وام و حرام بودنِ شرکتهای هرمی و حکم عملیاتِ استشهادی و قضیه ی صلح فلسطین با اسرائیل و چگونگیِ نماز خواندن در مریخ و مراحلِ مناسکِ حج تمتّع و انواع و  مقدار زکات و أمثالهم   برایمان بحث کنید و نظر بدهید؟؟
بنده فقط معرفیِ روشی برای حذف بدعت از جامعه را از شما طلب کرده ام و خود میخواهم از آن روش بهره بجویم. من نمیخواهم کسی بیاید و بگوید چه کاری بدعت است و چه کاری مباح و چه کاری سنت!!فقط معرفی روشی برای حذف بدعتها را میخواهم!

تصور کنید در جامعه ی ما مردم سالی یکبار بر روی قبرستانها رفته و در آنجا نقل و شرینی و شربت پخش میکنند و یک گروه سرود برای مرده ها سرودهایی را تلاوت میکنند و کل مدارس و اداراتِ شهر به مناسبت همین روز تعطیل میشود!!!!! اکنون فرض را بر این میگیریم که تمامیِ علمای اسلام این عمل را بدعت میدانند!! حال شما به عنوانِ یک مسلمانِ با سلیقه و خلاق چه روشی را برای حذف این عمل به ما پیشنهاد میدهید؟؟ به نظر شما حتی اگر نظرتان مبنی بر دفع این بدعت جامع و صحیح نباشد آیا ضرری متوجه متنِ دین خواهد شد؟؟


3- من هم در مطالعه به شدت کوتاهی میکنم، اما مطالعه ی فراوان دالّ بر رستگاری نیست! به یاد دارم کاک علی اشرف همیشه در کلاس بهمان میگفت : «راز سعادتِ اصحابِ رسول(ص) عمل کردن به حدّاقل دانسته هایشان بود. وقتی پیامبر آیه ای را تلاوت میکردند، اصحاب می فرمودند: یا رسول الله(ص) بگذارید برویم و این آیه را عملی کنیم بعدا آیه ی بعدی را برایمان بخوانید.»  اما ما....!!
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط Mmm » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 7:48 pm

راشد جان همه اولش میگن عاشق انتقادیم!!! ولی وقتی میفتن توی میدان دیگه صورتشون سرخ میشه و به هوا میپرن و میگن نه ما اینجوری نیستیم!!!
در ضمن معاف بودنت تا زمانِ دسترسی نداشتن به اینترنت اعتبار داشت!! ولی ظاهرا اینترنت داری و میتونی اینجا هم خدمت کنی !!!
در ضمن، من به کسی گیر ندادم. اینجا هیچکس مکلّف به نظر دادن نیست. من فقط وسوسه کردم!!!! دیگه هیچ تسلطی روی هیچکس ندارم و هیچکس رو مجبور به نظر دادن نمیکنم. هرکی نمیخواد نظر بده نظر نده!!!

نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط Noha » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 11:24 pm

هوالمستعان

سلام الله علیکم


چند روزی میشه میخوام بیام و در این پست نظر بدم ،که قسمت شد  الان بیام و جواب باز خواست پس بدم.

از اینکه قلمتان را در باب نقد نگاشتید قابل تقدیر است؛گرچه ممکن است زیاد خوشایند نباشداما کاربردی است.

بحث بدعت همان گونه که خودتان فرمودید ؛در عبادات مطرح می شود؛

به نظرم من بهتر بود خودتان برای شروع بحث یه مثال می زدید

و از بقیه راهکار می خواستید تا زودتر به نتیجه برسیم.



رستگار باشید

الـلـهم ء ات أنــفـسنا تقـــواهــا و زکیـــها إنــک أنــت خــیر من زکــیها

نماد کاربر
Noha
معاون و ناظر سایت
معاون و ناظر سایت
 
پست ها : 1424
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 25, 1389 12:30 am
محل سکونت: pavah
تشکر کرده: 2031 بار
تشکر شده: 1557 بار
امتياز: 4930

پستتوسط Mmm » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 11:50 pm

اتفاقا مثال هم برایتان زده ام!!! انتهای قسمتِ دوم نظری را که در پاسخ داده بصیره داده ام میتوانید بخوانید، مثال را آنجا خواهید یافت!

حال شما چه روشی پیشنهاد میکنید؟؟
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط Noha » دوشنبه اسفند ماه 7, 1390 12:01 am

هوالمستعان

سلام الله علیکم

"تصور کنید در جامعه ی ما مردم سالی یکبار بر روی قبرستانها رفته و در آنجا نقل و شرینی و شربت پخش میکنند و یک گروه سرود برای مرده ها سرودهایی را تلاوت میکنند و کل مدارس و اداراتِ شهر به مناسبت همین روز تعطیل میشود!!!!! اکنون فرض را بر این میگیریم که تمامیِ علمای اسلام این عمل را بدعت میدانند!! حال شما به عنوانِ یک مسلمانِ با سلیقه و خلاق چه روشی را برای حذف این عمل به ما پیشنهاد میدهید؟؟ به نظر شما حتی اگر نظرتان مبنی بر دفع این بدعت جامع و صحیح نباشد آیا ضرری متوجه متنِ دین خواهد شد؟؟ "


خوب در این مورد؛

من معتقدم برای اینکه بتوانیم کار مفید و تأثیر گذاری انجام دهیم ابتدا باید خودمان به آن عمل کنیم ؛

سپس خانواده و اطرافیان مان را به نامناسب بودن این اعمال آگاه کنیم و بعد جامعه.موارد قابل بیان فراوان اند

فعلا به همین کفایت می کنم تا از نظرات دیگران هم استفاده کنیم.



رستگار باشید


الـلـهم ء ات أنــفـسنا تقـــواهــا و زکیـــها إنــک أنــت خــیر من زکــیها

نماد کاربر
Noha
معاون و ناظر سایت
معاون و ناظر سایت
 
پست ها : 1424
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 25, 1389 12:30 am
محل سکونت: pavah
تشکر کرده: 2031 بار
تشکر شده: 1557 بار
امتياز: 4930

پستتوسط Mmm » دوشنبه اسفند ماه 7, 1390 12:37 am

این مراحلی را که بیان کردید، قواعدی الزامیست که بر همه ی داعیان واجب است آن را رعایت نمایند. البته یادآوریِ این مراحل خیلی بجا بود.
اما توضیح دهید چگونه به مردم میفهمانید که این کار بدعت است؟؟ آیا رک و صریح به آنان میگویید؟ آیا ابتدا آگاه بودنتان را نسبت به دین و دلسوز بودنتان را نسبت به آنان اثبات میکنید و سپس رک و صریح به آنان میگویید؟؟؟ آیا آگاه بودنتان را نسبت به دین و دلسوز بودنتان را نسبت به آنان برایشان اثبات میکنید اما برای اینکه مبادا آنان فکر کند که شما از ایشان بدتان می آید و یا نسبت به دین جاهلید، گفتنِ اینکه آن کار بدعت است را به تعویق می اندازید؟؟؟
آیا اصلا به آنان نمیگویید که آن کار بدعت است تا بتوانید در آینده به اهدافِ سیاسی و جایگاهِ اجتماعی و دینی خاصی که مدِنظرتان است برسید؟؟ آیا آنان را در حوضچه ی جهالتِ خود وا میگذارید و آنان را از خطایشان آگاه نمیسازید تا مبادا در جامعه شایع شود که شما شمسی هستید و القابِ دیگری را به شما نسبت دهند؟؟؟ آیا با دلایل و توجیهاتِ ساختگی که مانندِ تساویهایِ معادلاتی میباشد آنان را در بدعت همراهی میکنید؟؟  آیا...آیا...آیا و هزار آیاهایِ دیگر که وجود دارند....



البته ذکر این نکته الزامی است: فردی که نمیداند یک کار بدعت است و آن را انجام میدهد در نزدِ خدا پاسخگو نیست، زیرا عذر به جهل دارد!
اما کسی میداند آن کار بدعت است ولی آن را انجام میدهد در نزدِ باری تعالی مسئول است و منظور پیامبر(ص) از آن اهل بدعتی که گمراه است و مأوایش آتش است، قطعا همین فرد است. یعنی بداند یک کار بدعت است، اما خود را در کام آن بیندازد!
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط shetabzade » دوشنبه اسفند ماه 8, 1390 11:56 am

سلام   دوباره
هرچند که ظاهرا به نظر قبلیم نگاهی نکردی یا برات مهم نبود (متین جان)
اما ..
به نظر بنده راه های کلی برای زدودن همه بدعت ها تقریبا یکیه و کم و بیش همه میتونن یه چیزایی بگن. مثلا : در درجه اول معنی بدعت در دین رو بدونیم  و مطمئن بشیم اون کاری مد نظر ماست بدعته، بعدش هم از انجام اون دست بکشیم  ( البته قرار نیست همه دنیا بفهمه که ما ادم خوبی شدیم! چون ما این کار رو برای رضای خدا انجام میدیم و در ضمن برای اینکه از جامعه طرد نشیم) ، مرحله بعدش هم اینه که با یک حکمت خاصی مردم رو به ترک این عمل دعوت کنیم.
اما به نظر بنده اگه موردی درباره اش بحث کنین بهتر باشه. از اون بدعت هایی که اختلافی در اونها نیست شروع کنین

برای نویسنده این مطلب shetabzade تشکر کننده ها:
RafterW (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
shetabzade
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 2
تاريخ عضويت: سه شنبه اسفند ماه 1, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 3 بار
امتياز: 0

پستتوسط Mmm » دوشنبه اسفند ماه 8, 1390 1:56 pm

شتابزده جان، مطمئن باش من به نظر همه توجه میکنم و منّت خواهم کشید که منّت بر سرم بگذارید و برایِ پستهایم نظر بدهید، اما باور کن من در این پست نظری از شما دریافت نکرده ام!! 8O
راستی اگر بی ادبی نیست، بنده تمامی فرضهای شما را پیش بینی کرده ام و جوابِ آنها را در نظراتِ قبلیم برایتان نوشته ام،اگر وقت داشتید نظری به نوشته های قبلیم بیندازید!



- تعریفی همه فهم را از بدعت ارائه دادیم!

- این پست معرفی بدعتها و سنتها را نخواسته، بلکه روشی برای حذفِ  بدعتها از سنتها را خواسته!

-در ضمن خدمتتان عرض کردم که یک داعی قبل از امر  به معروف و نهی از منکر می بایست خود آن معروف را انجام داده و یا از آن منکر دوری جسته باشد، بعد بیاید و دیگران را به خیر دعوت کند و فکر نمیکنم دعوت به خیر در حوزه ی ریاکاری قرار داشته باشد تا ما از آن پرهیز کنیم!!! البته ریاکاری به نیتها بستگی دارد و خداوند آگاه تر به قضیه است و قاضی فقط اوست!

-آفرین، حکمت یکی از آن ابزارهاییست که اگر داعی به آن مجهّز نباشد قطعا مرتکبِ خطا شده و طبیعتا بعدها مشکلها بوجود خواهد آورد!! اما متاسفانه باید بگویم که انسانها طوری خلق شده اند که هرکس خودش را عاقل و حکیم تر از دیگران میداند!
به هرحال حکمت از لوازم توفیق در امر دعوت است.



بنده در نظر قبلیم چند روش را برای آگاه کردن دیگران از بدعتها خدمتتان عرض کردم، حال شما بفرمایید که کدام یک حکیمانه است و ثمره خواهد داد؟؟؟
اگر روشی دیگر را سراغ دارید برایمان بگویید.



نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط هدیه » پنج شنبه اسفند ماه 11, 1390 4:17 pm

سلام
آخیش ماهم تبرئه شدیم :twisted:

پس چرا ادامه نمی دین؟
نماد کاربر
هدیه
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 136
تاريخ عضويت: پنج شنبه فروردين ماه 11, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 31 بار
تشکر شده: 81 بار
امتياز: 0

پستتوسط abdolmahdi » جمعه اسفند ماه 12, 1390 1:11 pm

با سلام و آرزوي موفقيت
با تشكر از ادامه دادن اين بحث توسط دوستان پينوسي  :)
من هم به نوبه خودم توفيق پيدا كردم پيرامون اين موضوع بيشتر مطالعه كنم در بين به مطالبي برخورد كردم كه برايم ايجاد سؤال نمود و جوابي قانعم نكرد لذا متواضعانه خواستارم كساني كه جوابي براي اين مطلب دارند بفرمايند تا استفاده كنم:
از طرفي روايت معروف و معتبري نقل شده كه حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرمودند: «كل بدعة ضلالة » از طرف ديگر شواهدي در نقليات معتبر ديدم كه نتوانستم با اين فرمايش حضرت جمع كنم ؛ نمونه اش حديثي است در صحيح بخاري به اين بيان:
2010- وَعَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ الزُّبَيْرِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدٍ القَارِيِّ، أَنَّهُ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ عُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، لَيْلَةً فِي رَمَضَانَ إِلَى المَسْجِدِ، فَإِذَا النَّاسُ أَوْزَاعٌ مُتَفَرِّقُونَ، يُصَلِّي الرَّجُلُ لِنَفْسِهِ، وَيُصَلِّي الرَّجُلُ فَيُصَلِّي بِصَلاَتِهِ الرَّهْطُ، فَقَالَ عُمَرُ: «إِنِّي أَرَى لَوْ جَمَعْتُ هَؤُلاَءِ عَلَى قَارِئٍ وَاحِدٍ، لَكَانَ أَمْثَلَ» ثُمَّ عَزَمَ، فَجَمَعَهُمْ عَلَى أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ، ثُمَّ خَرَجْتُ مَعَهُ لَيْلَةً أُخْرَى، وَالنَّاسُ يُصَلُّونَ بِصَلاَةِ قَارِئِهِمْ، قَالَ عُمَرُ: «نِعْمَ البِدْعَةُ هَذِهِ، وَالَّتِي يَنَامُونَ عَنْهَا أَفْضَلُ مِنَ الَّتِي يَقُومُونَ» يُرِيدُ آخِرَ اللَّيْلِ وَكَانَ النَّاسُ يَقُومُونَ أَوَّلَهُ ( صحيح بخاري ج3ص45)

نظر شما در  اين مورد چيست؟
نماد کاربر
abdolmahdi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 139
تاريخ عضويت: يکشنبه دي ماه 17, 1390 12:30 am
محل سکونت: استان مركزي
تشکر کرده: 25 بار
تشکر شده: 35 بار
امتياز: 130

پستتوسط Mmm » جمعه اسفند ماه 12, 1390 4:37 pm

بنده ی مهدی، گویا اصلا شما نظراتِ من را نمیخوانید و فقط میخواهی آنچه را که به زعم خود ضعف میدانی در اینجا مطرح نمایی! عنوانِ این مطلب چیست؟؟ انصافا یک دور نظراتِ من را بخوان. چندین بار تأکید کردم که این پست از کسی نمیخواهد چه چیزی بدعت است یا چه چیزی سنت! بلکه فرض را بر این گرفته ایم که یک کار بدعت است،حال شما روشی برای از بین بردنِ این بدعت برای ما معرفی کنید.
به هرحال سعی میکنیم این شبهه را برطرف نماییم. ولی خواهشا اگر خواستی این موضوع را دامنه دار بکنی و قصدِ گفتگو داری،تشریف ببر و یک پست با هر عنوانی که میخواهی بنویس، تا در آنجا با هم بحث کنیم! نمیخواهم این مطلب به حاشیه برود! ممنون.


ابتدا بگذارید متن روایت را برای کاربران ترجمه کنیم:

«ابن شهاب از عروة بن زبیر، از عبدالرحمان بن عبدالقاری نقل کرده که گفت: شبی از شبهای رمضان با عمربن خطاب به مسجد رفتیم، مردم متفرق بودند و هرکس برای خود نماز می خواند و بعضاً مردی با اقوام خود به نماز مشغول بود. عمر چون این بدید گفت: به عقیده من اگر اینها را با یک امام گرد آوریم بهتر است. و در پی این تصمیم ابیّ بن کعب را به امامت گماشت. شب دیگر به اتفاق به مسجد رفتیم و مردم به جماعت نماز می خواندند، عمر گفت: «نعم البدعة هذه» این بدعت خوبی است! البته نمازی که پس از خوابیدن بخوانند; یعنی آخر شب از اینکه اوّل شب اقامه شود بهتـر خـواهـد بـود.»


بدعت یعنی پدید آوردنِ امری در دین بدونِ نمونه ی قبلی به منظور عبادت؛ یعنی پیامبر توانایی انجام آن کار را داشتند ولی آن کار را انجام نداده اند!


تراویح که در ماهِ مبارکِ رمضان خوانده می شود، ترکیبی از نماز سنت و نماز جماعت است. آیا در عصر رسول(ص) نماز سنت و نماز جماعت وجود نداشته است؟ آیا میتوان گفت این اقدام عُمَر(رض) بدونِ الگو بوده؟! عمر نماز سنت را با نماز جماعت ترکیب کرد، نه اینکه بیاید و چیزی را که هیچ اصل و اساسی در دین ندارد به دین بیفزاید! در واقع او اصلا چیزی را تشریع نکرد، بلکه تدبیری برایِ نظم بخشیدن به مسلمین اندیشید و دو عمل حسنه را باهم ترکیب نمود.
ممکن است بگویید: آیا خودِ رسول(ص)  نمیتوانستند چنین کاری را به مسلمانان توصیه کنند و آیا عمر از رسول(ص) آگاه تر بوده است؟

در جواب باید بگویم: در زمان رسول الله(ص)  درست است که تروایح به شكل امروزی نبوده، اما این را هم می دانیم که رسول الله در شبهای رمضان چند نماز نافله را به جماعت میخواندند و هر شب مردم بیشتری با خبر می شدند تا شب چهارم که در مسجد جا نبود. شب بعد ( شب پنجم) که فرا رسید رسول الله دیگر نماز تراویح را به جماعت نخواندند! و در جواب پرسش مردم در این رابطه فرمودند:
می ترسم بر شما فرض شود!
پس برای اینکه مبادا نماز تراویح هم مانند نمازهای پنجگانه بر امتش واجب شود، از خواندنِ آن نماز بصورتِ جماعت خود داری کردند.

اهل سنت و جماعت، میدانند که نه ابوبکر و نه عمر و نه عثمان و نه علی و نه هیچکسی دیگر منبع تشریع نیستند و تنها کلام خدا و سپس رسولش برای ما حجت است وبس! تشخیص عمر بر این بوده که اگر به همان روش رسول(ص) بازگردند، دیگر امکانِ وجوبِ تراویح وجود ندارد، زیرا دیگر پیامبر حضور نداشتند تا برایشان وحی نازل شود و تراویح واجب شود!
پس خطر فرض شدن بر طرف شده بود. وقتی عمر دید که مردم تراویح را متفرق می خوانند، گفت: تراویح را به جماعت بخوانید. او جماعت خواندن را فرض و واجب نکرد و حرفِ او وحیِ منزل نیست!
همه ی اینها درحالیست که پیامبر قبلا نماز تراویح را بصورتِ جماعت میخواندند اما از ترس واجب شدن بر امت آن را قطع کردند.
همچنین پیامبر، کار کسانی که حافظ قرآن نبودند و پشت سر یک حافظِ قرآن، تراویح میخواندند را می ستود.
عمر به این کار نظم و ترتیبی داد اما آن را فرض و واجب نکرد، حالا اگر کسی ترتیب عمر را قبول نمی کند خب نکند ! هیچکس به او اعتراض نمیکند که چرا نماز تراویح را به جماعت نمی خوانی؟!!!!
جالب تر و مهم تر از هر چیز این است که حضرت عمر، خودش تراویح را به جماعت نخواند زیرا همچنان که در متن روایت آمده از نظر ایشان و از نظر همه، أفضل این بود که در آخر شب خوانده شود!

به هرحال هیچ کس ملزم به خواندنِ تراویح به صورتِ جماعت نیست و میتواند آن را فرادا بخواند و بهتر آن است که آن را آخر شب بخواند. مثلا امام نووی گفته اند:
«مالک، ابویوسف، برخی از علمای شافعی و برخی دیگر هم گفته‌اند که بهتر است تراویح فردی (غیرجماعت) و در خانه انجام شود.»(نووی، شرح صحیح مسلم ج 6 ص 286)

اینها دلایلی بود مبنی بر تفکیکِ عملکردِ امیرالمومنین عمر(رض) از بدعتی که سرانجامش گمراهی و آتش است. موضع ایشان تدبیری برای تنظیم با الگو پذیری از پیامبر بود نه بدعتی بدونِ الگو برای واجب شدن بر مسلمین!!

بنده ی مهدی،حال من از شما یک سئوال دارم! آیا شما شیعه هستید؟!




نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط abdolmahdi » شنبه اسفند ماه 13, 1390 8:04 pm

با سلام خدمت كاك متين و ديگر دوستان
نمي دانم چرا لحن كاك متين نسبت به من با بقيه فرق دارد؟!من كه حرف اهانت آميزي نزدم فقط براي اينكه بتوانم به سؤال شما پاسخ دهم مقداري در مورد «بدعت» مطالعه نمودم و دچار اشكالاتي شدم لذا از نظر شما و ديگر دوستان خواستم استفاده كنم و بهترين جا را همين مقاله شما ديدم اگر ناراحت مي شويد پست جديدي ايجاد مي كنم لكن به نظر من تا معناي بدعت و سنّت ، دقيق و كامل بيان نشود نمي توان راههاي مبارزه و ازبين بردن آنها را بررسي كرد كمااينكه متعارف در همه موضوعات همين گونه است.
اما در مورد جوابي كه ذكر فرموديد:

بدعت یعنی پدید آوردنِ امری در دین بدونِ نمونه ی قبلی به منظور عبادت؛ یعنی پیامبر توانایی انجام آن کار را داشتند ولی آن کار را انجام نداده اند!...

در همين تعريف شما آمده« بدعت يعني پديدآمدن امري...» پس بدعت مختص به واجبات نيست پس چرا در جوابتان اصرار داريد خليفه دوم را از واجب كردن تراويح مبرّا كنيد؟:
« عمر به این کار نظم و ترتیبی داد اما آن را فرض و واجب نکرد، موضع ایشان تدبیری برای تنظیم با الگو پذیری از پیامبر بود نه بدعتی بدونِ الگو برای واجب شدن بر مسلمین!!»
اشكال من در اينست كه ؛
وقتي خود خليفه دوم اين عمل را بدعت مي نامد چگونه با روايت معتبر رسول گرامي اسلام كه « كلّ بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار» قابل جمع است ؟ بااينكه مفهوم بدعت نزد صحابه شناخته شده بوده و معناي اين فرمايش حضرت را همه فهميده بودند.
جناب متين جان با عرض معذرت جواب شما پاسخ اين اشكال من نيست بلكه اعتراضي به خليفه دوم است كه چرا اين كار خود را بدعت ناميده است.
از إفاده بقيه دوستان نيز استفاده مي كنم.
واما در مورد سؤال شما :
بنده ی مهدی،حال من از شما یک سئوال دارم! آیا شما شیعه هستید؟!
بايد عرض كنم : بنده ، مسلمانم و تسليم حرف حق ، بدون تعصب به مذهب خاصي؛ همانطور كه كاك متين فرمود:
اهل سنت و جماعت، میدانند که نه ابوبکر و نه عمر و نه عثمان و نه علی و نه هیچکسی دیگر منبع تشریع نیستند و تنها کلام خدا و سپس رسولش برای ما حجت است وبس!

ومن سخن ايشان را درمورد مسلمان واقعي قبول دارم و تسليم اين گفته مي باشم.

نماد کاربر
abdolmahdi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 139
تاريخ عضويت: يکشنبه دي ماه 17, 1390 12:30 am
محل سکونت: استان مركزي
تشکر کرده: 25 بار
تشکر شده: 35 بار
امتياز: 130

پستتوسط Mmm » شنبه اسفند ماه 13, 1390 11:43 pm

دوستِ عزیز باور کنید من هیچ سوءنظری نسبت به شما ندارم و فکر نمیکنم من هم به شما اهانتی کرده باشم. اگر فکر میکنید طوری با شما حرف زده ام که دلتان را رنجانده ام، از صمیم قلب از شما عذر میخواهم و امیدوارم به بزرگواری خود من را ببخشید!

اینکه برای شناختِ بدعتها و سنتها به خود زحمت داده اید و مطالعه کرده اید، بسیار پسندیده و مبارک است و امیدوارم خداوند در مطالعاتتان برکت بیندازد و همیشه رسیدن به حقیقتها را نصیبتان کند، و امیدوارم شما نیز این دعا را برای من هم بکنید!

به هرحال من برای چندمین بار از شما خواهش کردم که اگر قرار است جوابِ نظرم را بدهید، زحمت بکشید و تشریف ببرید و یک مطلبِ دیگر تحتِ هر عنوانی که خود میخواهید باز کنید تا در آنجا بصورتِ مبسوط در رابطه با موضوع مورد نظرتان بحث نماییم!



abdolmahdi نوشته است:.... بدعت مختص به واجبات نيست پس چرا در جوابتان اصرار داريد خليفه دوم را از واجب كردن تراويح مبرّا كنيد؟


این سئوالتان خیلی برایم گنگ و نامفهوم است، اگر میشود اندکی برایم جراحی اش بکنید تا منظورتان را بفهمم!!



abdolmahdi نوشته است:وقتي خود خليفه دوم اين عمل را بدعت مي نامد چگونه با روايت معتبر رسول گرامي اسلام كه « كلّ بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار» قابل جمع است ؟ بااينكه مفهوم بدعت نزد صحابه شناخته شده بوده و معناي اين فرمايش حضرت را همه فهميده بودند. جناب متين جان با عرض معذرت جواب شما پاسخ اين اشكال من نيست بلكه اعتراضي به خليفه دوم است كه چرا اين كار خود را بدعت ناميده است.


برخی اصطلاحات در کنار معنای شرعی دارای معنای عرفی نیز میباشند!! برای نمونه خدمتتان مثالی عرض میکنم:

« فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ ...»(آیه ی 8/جمعه)
" آنگاه  که  نماز  خوانده  شد،  در  زمین  پراکنده  شوید..."



واژه ی«قضا» در آیه ی بالا و در اصطلاح شرعی به معنای «بجا آوردنِ کاری در زمانِ مقررش» است، اما همین واژه در عرفِ ما چه معنایی میدهد؟؟ این واژه در عرفِ ما به معنای «بجا آوردنِ کاری در زمانی غیر از موعدِ خودش» است.

این جمله را در نظر بگیرید:
فلانی نمازش را قضا میکند!
معنای عرفیِ این جمله میشود: فلانی در حال خواندنِ نمازی است که آن را در سر وقت نخوانده و اکنون  آن نماز را در وقتی دیگر میخواند.
اما آیا معنای شرعی این جمله نیز همین است یا دقیقا خلافِ این؟!!!!!

دوستِ عزیز  من هم با استناد به اینکه معنای بدعت برای عمر(رض) شناخته شده بوده و او منظور رسول(ص) را می دانسته، میگویم که منظور او از گفتن واژه ی:«این بدعتِ خوبی است»، معنایِ عرفی آن بوده نه معنای شرعی آن که منتهی به گمراهی و آتش میشود! و معنای عرفی بدعت هم ممکن است چیزی در همان مایه هایِ «حالا شدِ» خودمان باشد!!! نشندیده اید که میگویند: آهــــاااااااا، حالا شـــــــد!!!!!!
و یا ممکن است معناهای عرفیِ دیگری غیر از آن معنایِ شرعی را داشته باشد.
اگر شما سیره ی عمر(رض) را در منابع معتبر و موثق بررسی کنید، خواهی فهمید که ایشان خود یکی از آن افرادیست که سرسختانه با بدعت و خرافات مبارزه کرده است.

به هرحال، ما کاری به حرفِ عمر نداریم، بلکه کاری را که او انجام داده بررسی میکنیم، و در نظر قبل  خدمتتان عرض کردم که کار ایشان بدعت نبوده، زیرا همین تراویح در زمانِ رسول بصورتِ جماعت نیز خوانده میشد، اما رسول(ص) از ترس واجب شدن بر امتش، آن نماز را بصورتِ فرادا خواند. یعنی اقدام عمر چیز جدیدی نبود و بلکه اقدام او پیش زمینه ی قبلی داشته و جواز این کار را خودِ رسول(ص) بطور غیر مستقیم داده بودند، اما خودشان بنابر دلایل فوق الذکر مصلحت را در این دیدند که فعلا آن را انجام ندهند.( میتوانید نظر بالا را بار دیگر بخوانید!)



abdolmahdi نوشته است:بايد عرض كنم: بنده ، مسلمانم و تسليم حرف حق ، بدون تعصب به مذهب خاصي.


از اینکه پرسیدم شما شیعه هستید یا سنی، خدایی نکرده قصدِ بی احترامی به مکتبِ شیعه و شیعیان را نداشته ام. من فقط خواستم بگویم اگر شیعه هستید، مطمئن باشید من از شما انتظاری ندارم که حرفهای من را قبول کنید، زیرا منابع ما متفاوت است، پس اختلافِ ما یک امر طبیعی است.
همچنین میخواستم بگویم: در این سایت دنبالِ بررسی اختلافات نباشید، زیرا فکر نمیکنم هیئت امنای این سایت، از به وجود آمدنِ چنین فضایی راضی باشند.(البته خودشان بهتر میدانند، بنده هیچ کاره ام!) پس برای این کار میتوانید در گوگل سرچ کرده و سایتهای زیادی وجود دارند که در آنها شیعه و سنی با هم مناظره کرده اند و دیدگاههایشان را مطرح کرده اند و....! میتوانید به آنجا تشریف ببرید.
اما اگر سنی هستید، که دیگر هیچ!


abdolmahdi نوشته است:ومن سخن ايشان را درمورد مسلمان واقعي قبول دارم و تسليم اين گفته مي باشم.


من عرض کرده بودم، که اهل سنت فقط و فقط کلام الله و کلام رسول الله(ص) برایشان حجت است و شما فرمودید که این ویژگی مختص مسلمانان است!
اما شیعیان، معتقدند که حضرت فاطمه و حضرت علی و سایر فرزندانِ ایشان (رضوان الله تعالی علیهم أجمعین) نیز معصوم هستند و در نتیجه کلامشان حجت است!!


به هرحال بحثِ ما بحثِ سنی و شیعه نیست، بلکه بحثِ سنت و بدعت است!!!

خوشحال میشوم، کافه وب،نها، میلاد، بصیره، مهر، ارشاد، خالد آذری، ئه وین، خاون، ایمان، إکام، سایه، بهار، ناصر، عبدالله شهریاری،باران بهاری،عبدالرحمن، خزیمه،ئه وین و بقیه ی دوستان هم بیایند و نظر بدهند تا استفاده بکنیم. این بزرگان هم قطعا تراویح میخوانند، حال کسی آمده و این کار را با دلایل خود زیر سئوال برده، برایم جالب است چرا حاضر نیستیم از کارهایی که انجام میدهیم دفاع کنیم؟ آیا واقعا دلیلی برای انجام آن کارها سراغ نداریم؟؟!! اگر اینگونه است پس دیگر چرا آن کار را انجام میدهیم؟!!








نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط shaker » سه شنبه اسفند ماه 16, 1390 8:22 pm

جناب آقاي عبدالمهدي سلام عليكم
بنده خيلي علاقه اي به ورود به اينطور بحثها ،كه غالباً همراه غيبت و تهمت به ديگران مي باشد و موجب جدال بي ثمر مي شود، ندارم ولي چون جاي برخي جوابها را خالي ديدم با اجازه از محضر آقاي متين كه شروع كننده بحث هستند عرض مي كنم:
عبدالمهدي ؛ شما اگر در مطالعاتتان به كتب شرح احاديث هم مراجعه مي كردي حتماً اين اشكال برايتان حل مي شد چراكه جمع بين روايت « كل محدثة بدعة و كل بدعة ضلالة » و روايت « نعمت البدعة هذه» بخوبي توضيح داده شده است.
به چند نمونه اشاره مي كنم انشاءالله تعالي كفايت كند:
1
.     « وَقَوله: نعمت الْبِدْعَة. الْبِدْعَة: فعل شَيْء لَا على مِثَال تقدم، فسماها بِدعَة لِأَنَّهَا لم تكن فِي زمن رَسُول الله على تِلْكَ الصّفة، وَلَا فِي زمن أبي بكر، وَقد تكون الْبِدْعَة فِي الْخَيْر وَالشَّر، وَإِنَّمَا المذموم من الْبدع مَا رد مَشْرُوعا أَو نافاه(كشف المشكل من حديث الصحيحين ج1ص117المؤلف: جمال الدين أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي (المتوفى: 597هـ)

2.     « وَيُؤَيِّدُ مَا قُلْنَاهُ قَوْلُ عمر بن الخطاب رضي الله عنه في التَّرَاوِيحِ نِعْمَتِ الْبِدْعَةُ وَلَا يَمْنَعُ مِنْ كَوْنِ الْحَدِيثِ عَامًّا مَخْصُوصًا قَوْلُهُ كُلُّ بِدْعَةٍ مُؤَكَّدًا بِكُلِّ بَلْ يَدْخُلُهُ التَّخْصِيصُ مَعَ ذَلِكَ »
(المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج ج6ص155المؤلف: أبو زكريا محيي الدين يحيى بن شرف النووي (المتوفى: 676هـ)
3.     « وقوله: "وإياكم ومحدثات الأمور" اعلم أن المحدث على قسمين:محدث ليس له أصل في الشريعة فهذا باطل مذموم.
ومحدث بحمل النظير على النظير فهذا ليس بمذموم لأن لفظ "المحدث" ولفظ "البدعة " لا يذمان لمجرد الاسم بل لمعنى المخالفة للسنة والداعي إلى الضلالة ولا يذم ذلك مطلقاً فقد قال الله تعالى: {مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ} 1. وقال عمر رضي الله عنه: "نعمت البدعة هذه"2 يعني التراويح.»
(شرح الأربعين النووية في الأحاديث الصحيحة النبوية ص98- المؤلف: تقي الدين أبو الفتح محمد بن علي بن وهب بن مطيع القشيري، المعروف بابن دقيق العيد (المتوفى: 702هـ)
4.     « وَقَول عمر نعمت الْبِدْعَة هُوَ فعل مَا لم يسْبق إِلَيْهِ فَمَا وَافق السّنة فَحسن وَمَا خَالف فضلالة وَهُوَ المُرَاد حَيْثُ وَقع ذمّ الْبِدْعَة وَمَا لم يُوَافق وَلم يُخَالف فعلى أصل الْإِبَاحَة»
( فتح الباري شرح صحيح البخاري ج1ص85- المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي)
5.     «كَمَا قَالَ عمر، رَضِي الله تَعَالَى عَنهُ، فِي صَلَاة التَّرَاوِيح، نعمت الْبِدْعَة هَذِه، وَقيل: أَرَادَ أَن إظهارها فِي الْمَسْجِد والاجتماع لَهَا هُوَ الْبِدْعَة، لَا أَن نفس تِلْكَ الصَّلَاة بِدعَة، وَهَذَا هُوَ الْأَوْجه.
(عمدة القاري شرح صحيح البخاري ج10ص111المؤلف: أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسين الغيتابى الحنفى بدر الدين العينى (المتوفى: 855هـ)
6.     « قَالَ أَهْلُ اللُّغَةِ الْبِدْعَةُ كُلُّ شَيْءٍ عُمِلَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ سَابِقٍ قَالَ الْعُلَمَاءُ الْبِدْعَةُ خَمْسَةُ أَقْسَامٍ وَاجِبَةٌ وَمَنْدُوبَةٌ وَمُحَرَّمَةٌ وَمَكْرُوهَةٌ وَمُبَاحَةٌ ... وَإِذَا عُرِفَ ذَلِكَ عُلِمَ أَنَّ الْحَدِيثَ وَمَا أَشْبَهَهُ مِنَ الْعَامِّ الْمَخْصُوصِ يُؤَيِّدُهُ قَوْلُ عُمَرَ فِي التَّرَاوِيحِ نِعْمَتِ الْبِدْعَةُ وَلَا يَمْنَعُ مِنْ كَوْنِ الْحَدِيثِ عَامًّا مَخْصُوصًا قَوْلُهُ كُلُّ بِدْعَةٍ بِكُلٍّ بَلْ يَدْخُلُهُ التَّخْصِيصُ مَعَ ذَلِكَ »
(حاشية السندي على سنن النسائي ج3ص189- المؤلف: عبد الرحمن بن أبي بكر، جلال الدين السيوطي (المتوفى: 911هـ)

اگر كمي با لغت عربي آشنا باشيد براحتي مي توان اين مطلب را از اين شروح فهميد كه درست است كه حديث « كل بدعة ضلالة » عام است ولي هر عمومي ممكن است تخصيص بخورد و در اينجا هم با امثال روايات « نعمت البدعة » تخصيص خورده و ما مي فهميم هم بدعت مذموم داريم و هم بدعت ممدوح لذا ديگر جايي براي اشكال و ناتواني نسبت به جمع روايات باقي نمي ماند. فتدبّر

      



حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

برای نویسنده این مطلب shaker تشکر کننده ها:
abdolmahdi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
shaker
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 56
تاريخ عضويت: شنبه آبان ماه 13, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 97 بار
امتياز: 120

پستتوسط abdolmahdi » جمعه اسفند ماه 19, 1390 10:43 am

با سلام خدمت دوست پرحوصله و صبورم كاك متين؛
color]/b]
abdolmahdi] مي نويسد:.... بدعت مختص به واجبات نيست پس چرا در جوابتان اصرار داريد خليفه دوم را از واجب كردن تراويح مبرّا كنيد؟
متين مي گويد:« این سئوالتان خیلی برایم گنگ و نامفهوم است، اگر میشود اندکی برایم جراحی اش بکنید تا منظورتان را بفهمم!! »


من دو نقل شما را ذكر كردم كه بعد از تعريف بدعت ذكر فرموديد و دوباره مجبورم  تكرار كنم :
« عمر به این کار نظم و ترتیبی داد اما آن را فرض و واجب نکرد،
موضع ایشان تدبیری برای تنظیم با الگو پذیری از پیامبر بود نه بدعتی بدونِ الگو برای واجب شدن بر مسلمین!!»


شما با  اين استدلال كه عمر اين كار را فرض نكرد و اين كار الگويي براي واجب شدن بر مسلين نشد  معناي بدعت را نفي فرموديد و من عرض كردم تعريف خود شما از بدعت شامل پديد آمدن هر امري مي شود  ولو واجب نباشد پس استدلال شما بر خروج اين كار از معناي بدعت درست نيست.
متين مي گويد:« برخی اصطلاحات در کنار معنای شرعی دارای معنای عرفی نیز میباشند!! برای نمونه خدمتتان مثالی عرض میکنم:
« فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ ...»(آیه ی 8/جمعه)
" آنگاه که نماز خوانده شد، در زمین پراکنده شوید..." واژه ی«قضا» در آیه ی بالا و در اصطلاح شرعی به معنای «بجا آوردنِ کاری در زمانِ مقررش» است، اما همین واژه در عرفِ ما چه معنایی میدهد؟؟ این واژه در عرفِ ما به معنای «بجا آوردنِ کاری در زمانی غیر از موعدِ خودش» است.
و معنای عرفی بدعت هم ممکن است چیزی در همان مایه هایِ «حالا شدِ» خودمان باشد!!! نشندیده اید که میگویند: آهــــاااااااا، حالا شـــــــد!!!!!!
و یا ممکن است معناهای عرفیِ دیگری غیر از آن معنایِ شرعی را داشته باشد.

جناب متين ؛ از شما بعيد است كه با احتمال وجود معناي عرفي براي كلمه بدعت از معناي ظاهر و شرعي آن دست برداريد درحاليكه هيچ شاهدي در كلمات صحابه و ديگران بر وجود همچنين معنايي نيست و مخصوصا اينكه اين كلام در مورد شرع و امري ديني صادر شده است پس بهتر همان است كه خودتان تصريح فرموديد: «به هرحال، ما کاری به حرفِ عمر نداریم، بلکه کاری را که او انجام داده بررسی میکنیم،
متين مي گويد: « کار ایشان بدعت نبوده، زیرا همین تراویح در زمانِ رسول بصورتِ جماعت نیز خوانده میشد، اما رسول(ص) از ترس واجب شدن بر امتش، آن نماز را بصورتِ فرادا خواند. یعنی اقدام عمر چیز جدیدی نبود و بلکه اقدام او پیش زمینه ی قبلی داشته و...»

جناب متين ؛ پس شما قائليد الان هم مي توان همچنين كاري را در شريعت انجام داد يعني اگر درموردي كه پيش زمينه قبلي بوده ولي به علتي در زمان پيامبراكرم صلي الله عليه وآله نسخ شده مي توان حكم سابق را برآن جاري نمود به دليل اينكه ديگر علت وجود ندارد؟! چقدر بعيد است اين حرف را شما قائل باشيد!!!
متين مي گويد: در این سایت دنبالِ بررسی اختلافات نباشید، زیرا فکر نمیکنم هیئت امنای این سایت، از به وجود آمدنِ چنین فضایی راضی باشند

جناب متين؛ من قبلا هم عرض كردم دنبال بيان مسائل اختلافي نيستم بلكه در روايات موجود در منابع خودمان دچار سردرگمي و تعارض روايات شده ام اگر در سايت علمي پينوس جايي براي بحث ازاين مشكلات نيست به جاي ديگري بروم.
و اما با سلام و تشكر ويژه از جناب آقاي شاكر كه با وجود بي علاقه گي وارد بحث شدند و من را مستفيض فرمودند انشاءالله توفيق استفاده از شما را داشته باشم و مذاكره علمي خوب و مفيدي داشته باشيم بطور خلاصه فهميدم شما منظورتان اينست كه هر بدعتي حرام و مذموم نيست والبته اين ادعايي است كه احتياج به تامل و تحقيق بيشتري برايم دارد . تا بعد انشاءالله




هميشه حق را بپذير حتي اگر برايت تلخ باشد.
نماد کاربر
abdolmahdi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 139
تاريخ عضويت: يکشنبه دي ماه 17, 1390 12:30 am
محل سکونت: استان مركزي
تشکر کرده: 25 بار
تشکر شده: 35 بار
امتياز: 130

قبليبعدي

بازگشت به متفرقه

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 6 مهمان