مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar
توسط Mmm » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 6:54 pm
توسط Mmm » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 7:48 pm
توسط Noha » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 11:24 pm
توسط Noha » دوشنبه اسفند ماه 7, 1390 12:01 am
توسط Mmm » دوشنبه اسفند ماه 7, 1390 12:37 am
توسط shetabzade » دوشنبه اسفند ماه 8, 1390 11:56 am
توسط Mmm » دوشنبه اسفند ماه 8, 1390 1:56 pm
توسط abdolmahdi » جمعه اسفند ماه 12, 1390 1:11 pm
توسط Mmm » جمعه اسفند ماه 12, 1390 4:37 pm
توسط abdolmahdi » شنبه اسفند ماه 13, 1390 8:04 pm
بدعت یعنی پدید آوردنِ امری در دین بدونِ نمونه ی قبلی به منظور عبادت؛ یعنی پیامبر توانایی انجام آن کار را داشتند ولی آن کار را انجام نداده اند!...
اشكال من در اينست كه ؛« عمر به این کار نظم و ترتیبی داد اما آن را فرض و واجب نکرد، موضع ایشان تدبیری برای تنظیم با الگو پذیری از پیامبر بود نه بدعتی بدونِ الگو برای واجب شدن بر مسلمین!!»
بايد عرض كنم : بنده ، مسلمانم و تسليم حرف حق ، بدون تعصب به مذهب خاصي؛ همانطور كه كاك متين فرمود:بنده ی مهدی،حال من از شما یک سئوال دارم! آیا شما شیعه هستید؟!
اهل سنت و جماعت، میدانند که نه ابوبکر و نه عمر و نه عثمان و نه علی و نه هیچکسی دیگر منبع تشریع نیستند و تنها کلام خدا و سپس رسولش برای ما حجت است وبس!
توسط Mmm » شنبه اسفند ماه 13, 1390 11:43 pm
abdolmahdi نوشته است:.... بدعت مختص به واجبات نيست پس چرا در جوابتان اصرار داريد خليفه دوم را از واجب كردن تراويح مبرّا كنيد؟
abdolmahdi نوشته است:وقتي خود خليفه دوم اين عمل را بدعت مي نامد چگونه با روايت معتبر رسول گرامي اسلام كه « كلّ بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار» قابل جمع است ؟ بااينكه مفهوم بدعت نزد صحابه شناخته شده بوده و معناي اين فرمايش حضرت را همه فهميده بودند. جناب متين جان با عرض معذرت جواب شما پاسخ اين اشكال من نيست بلكه اعتراضي به خليفه دوم است كه چرا اين كار خود را بدعت ناميده است.
abdolmahdi نوشته است:بايد عرض كنم: بنده ، مسلمانم و تسليم حرف حق ، بدون تعصب به مذهب خاصي.
abdolmahdi نوشته است:ومن سخن ايشان را درمورد مسلمان واقعي قبول دارم و تسليم اين گفته مي باشم.
توسط shaker » سه شنبه اسفند ماه 16, 1390 8:22 pm
توسط abdolmahdi » جمعه اسفند ماه 19, 1390 10:43 am
abdolmahdi] مي نويسد:.... بدعت مختص به واجبات نيست پس چرا در جوابتان اصرار داريد خليفه دوم را از واجب كردن تراويح مبرّا كنيد؟
متين مي گويد:« این سئوالتان خیلی برایم گنگ و نامفهوم است، اگر میشود اندکی برایم جراحی اش بکنید تا منظورتان را بفهمم!! »
« عمر به این کار نظم و ترتیبی داد اما آن را فرض و واجب نکرد،
موضع ایشان تدبیری برای تنظیم با الگو پذیری از پیامبر بود نه بدعتی بدونِ الگو برای واجب شدن بر مسلمین!!»
متين مي گويد:« برخی اصطلاحات در کنار معنای شرعی دارای معنای عرفی نیز میباشند!! برای نمونه خدمتتان مثالی عرض میکنم:
« فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ ...»(آیه ی 8/جمعه)
" آنگاه که نماز خوانده شد، در زمین پراکنده شوید..." واژه ی«قضا» در آیه ی بالا و در اصطلاح شرعی به معنای «بجا آوردنِ کاری در زمانِ مقررش» است، اما همین واژه در عرفِ ما چه معنایی میدهد؟؟ این واژه در عرفِ ما به معنای «بجا آوردنِ کاری در زمانی غیر از موعدِ خودش» است.
و معنای عرفی بدعت هم ممکن است چیزی در همان مایه هایِ «حالا شدِ» خودمان باشد!!! نشندیده اید که میگویند: آهــــاااااااا، حالا شـــــــد!!!!!!
و یا ممکن است معناهای عرفیِ دیگری غیر از آن معنایِ شرعی را داشته باشد.
متين مي گويد: « کار ایشان بدعت نبوده، زیرا همین تراویح در زمانِ رسول بصورتِ جماعت نیز خوانده میشد، اما رسول(ص) از ترس واجب شدن بر امتش، آن نماز را بصورتِ فرادا خواند. یعنی اقدام عمر چیز جدیدی نبود و بلکه اقدام او پیش زمینه ی قبلی داشته و...»
متين مي گويد: در این سایت دنبالِ بررسی اختلافات نباشید، زیرا فکر نمیکنم هیئت امنای این سایت، از به وجود آمدنِ چنین فضایی راضی باشند
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 7 مهمان
Powered by phpBB © phpBB Group.
Persian Translation | Ported by PHP-Nuke
Style designed by Artodia.
Style translated by iman64 [Mahmood Namvar].