علیک سلام کاک ناصر جان!
خیر! دین را مبنا قرار دادن عین حقیقت است!! یک نکته را خدمتت عرض کنم و آن اینکه ما هیچگاه نمیتوانیم به ایده آل خود دست یابیم. ما هیچ وقت نمیتوانیم بیماری را از روی کره ی زمین محو کنیم، بلکه تمام سعیمان این است که آن را کاهش دهیم. در دینداری و به قول شما تقوای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیز هیچگاه نمیتوانیم به آن مطلوبِ خود دست یابیم، ولی برای رسیدن به آن تلاش خودمان را میکنیم.
قرار نیست دین همه چیز را برای ما تشریح کرده باشد. دین بصورتِ کلی، ضوابطی را برای ما تعریف کرده و ما ملزم به تطبیق امور با آن ضوابط هستیم و دیگر قرار نیست برای هر چیزی نمونه ای عینی در دین داشته باشیم. مبنای ما اثباتِ تحریم یک قضیه از جانبِ دین است نه اثباتِ حلال بودنِ آن. اگر ثابت نشود یک امر حرام است، دیگر لزومی به اثباتِ حلال بودنِ آن نیست. یعنی می شود آن را انجام داد.
پس لزومی ندارد ما تنها اموری را جایز بدانیم که با دین مشترک هستند. ممکن است اموری وجود داشته باشد که دین از آنها حرفی نزده باشد ولی با آن هم تضادی نداشته باشد!!
فرموده بودید سیاست یک امر یک طرفه نیست و ممکن است طرف مقابلمان به راحتی دروغ بگوید و خیانت بکند.
به نظر من حتی اگر آنان دروغ بگویند و خیانت بکنند ما نباید دروغ بگوییم و خیانت بکنیم!!
جنگ سراسر خدعه و نیرنگ است پس تا میتوانی ازآن استفاده کن!!
البته من در زمینه ی سیره ی رسول(ص) زیاد وارد نیستم!! ولی بعید میدانم منظور رسول(ص) از خدعه، خیانت و ریاکاری و... بوده باشد. زیرا خود پیامبر می فرمایند انسان مومن هیچگاه خیانتِ دیگران را با خیانت جواب نمیدهد. هم چنین میفرماید: از انسان مسلمان ممکن است هر خطایی سر زند، بغیر از دروغ و خیانت!
پیامبر در جنگهایشان همیشه سعی میکردند در جایی قرار بگیرند که خورشید پشتِ سرشان قرار بگیرد تا مبادا در هنگام نبرد نور خورشید آنان را اذیت کند. ممکن است منظورشان از خدعه، یافتن تدبیری زیرکانه و استفاده از بهترین تاکتیکهای جنگی بوده باشد!! البته شاید هم من اشتباه بکنم!
بازهم میگویم، سیاست ممکن است آلوده باشد، ولی کاکرد دین پالوده کردن این سیاست است!