در روایتی آمده که عده ای در مسجد دور فردی جمع شده بودند ، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پرسیدند:او کیست؟ گفتند: این شخص آگاه ترین مردم به أنساب عرب است. حضرت فرمودند: این علمی است که نه عالم به آن نفعی می برد ونه جاهل نسبت به آن ضرری می برد، علم حقیقی یکی از این سه علم است:« آیة محکمة أو فریضة عادلة أو سنة قائمة » و غیر از این سه ، فضل است.
بعض علماء در تفسیر این عبارات فرموده: آیه محکمه همان علم عقاید و بررسی اصول دین است، فریضه عادله هم یعنی علم اخلاق و خودسازي ، سنه قائمه یعنی علم احکام و فروعات دین.
حضرت فرمودند که علم فقط همین سه چیز است که متعلقشان شریف است و خودشان هم به حسب آن، شریف می گردند، ندانستن این علوم ملازم است با هلاکت و دانستن این علوم هم سبب نجات و فلاح است.
بعضی سؤال می کنند: چه لزومی دارد که این علوم را بخوانیم واحکامی که علماء زحمت كشيده و بدست آورده اند و دراختيار ما گذاشته اند را دوباره تحقيق کنیم؟
در جواب باید بگوییم: تفقّه در دین، مورد رغبت شارع است و آن به معنای بصیرت در دین است نه فقط آگاهی از احکام دینی، بعنوان مثال شخصی می داند که فلان قرص برای سردرد خوب است ولی فرد دیگر از مواد تشکیل دهنده آن قرص خبر دارد و می داند چرا باعث تسکین درد می شود آیا علم این دو نفر باهم تفاوتی ندارد؟
اگر کسی بتواند یک مسأله شرعی را از طريق ادلّه اش اثبات کند آنوقت درحد زیادی بصیرت در دین پیدا می کند چرا که باید دهها قاعده فقهی را یاد گرفته و دهها روایت وآیه را زیر و رو کند وبا دهها معارض و مؤیّد بسنجد و سند روایات و روات آنها را بررسی نماید و آشنا به علم لغت و ادبیات ومنطق باشد تا بتواند آن یک مسأله را استنباط کند دیگر چه برسد به شخصی که در تمام مسائل شرعی اين استنباط را انجام دهد اینطور شخصی می تواند کلام خدا در قرآن و سنت پيامبراكرم صلي الله عليه وآله را بهتر بفهمد و دقيقتر معنا نماید .
خلاصه اینکه انسان باید دنبال علومی باشد که برایش فایده حقیقی داشته باشد یعنی علم عقاید ،اخلاق و احکام در غیر اینصورت ضرر کرده است ومتاسفانه اين علوم در فضاهاي دانشگاهي كمتر مورد توجه و ترغيب واقع مي گردد درحاليكه در زمان حاضر با وجود اينهمه هجمه و شبهات ، امري لازم و ضروري به نظر مي رسد.