ترنم وحی

در این بخش مقالات در زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

ترنم وحی

پستتوسط m_amin_r » چهارشنبه فروردين ماه 28, 1392 8:50 am

دوستای عزیز با اجازه مدیر عزیز همون مقاله هایی که توی وبلاگم میزارم اینجام میزارم
[/align]


برترین مقالات اسلامی "ویژه اهلسنت"
http://taranomevahy.rozblog.com/

نماد کاربر
m_amin_r
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 23
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
محل سکونت: ایرانشهر
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 14 بار
امتياز: 40

پستتوسط bahar » چهارشنبه فروردين ماه 28, 1392 5:25 pm


باسلام خدمت شما کاربر گرامی

به پینوس خوش آمدیدانشاءالله شاهد فعالیت  مداوم شما در پینوس باشیم .

و شما نیز لحظات مفیدی را در این سایت سپری نمایید.

موفق و سر بلند باشید.

نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

پستتوسط tarannom » چهارشنبه فروردين ماه 28, 1392 5:36 pm

سلام و درود بر شما کاربر گرامی

به سایت پینوس خوش آمدید

به امید سپری کردن بهترین لحظات در سایت برای شما کاربر گرامی


انشاالله که از مطالب پربار و زیبایتان نهایت بهره را ببریم


جزاکم الله خیرا


نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط m_amin_r » پنج شنبه ارديبهشت ماه 5, 1392 3:27 pm

کفر و انواع آن

نويسنده: شيخ محمد صالح المنجد
ترجمه: سايت نوار اسلام




سخن در مورد حقیقت کفر و انواع آن به درازا می کشد امّا من مختصراً در اثنای نکات زیر آن را توضیح خواهم داد :

اوّل : اهمیّت شناخت کفر، و شناخت انواع آن :

عبارات کتاب و سنّت بر این دلالت دارند که ایمان درست و مقبول نیست مگر به دو چیز ، و آن دو عبارتند از: معنی شهادت ( لا اله الّا الله ) و این به معنی تسلیم شدن یکتا پرستانه برای خدا ، و برائت از کفر و شرک با انواع آن .

برای هیچ کس ممکن نیست که از چیزی برائت کند امّا آن چیز را نشناسد و برایش روشن نشده باشد ، از اینجا معلوم می شود که یاد گرفتن توحید برای عمل کردن به آن و شناخت کفر و شرک برای دوری کردن از آن ضروری هستند .

دوّم : تعریف کفر

الکفر: در لغت به معنی مخفی کردن و پوشاندن چیزی است

و امّا در اصطلاح شرع عبارت است از : " ایمان به خدا و پیغمبر نداشتن ، بدون تفاوت در اینکه این عدم ایمان همراه با تکذیب باشد ، یا همراه شکّ و گمان ، و یا روی گرداندن از آن به علت حسادت و تکبّر و یا تبعیت از آرزوهایی که مانع تبعیت از رسالت می شوند ، پس کفر صفت کسی است که چیزی را از آنچه خداوند واجب نموده و به او تبلیغ شده است انکار کند ، بدون هیچ تفاوتی در اینکه انکارش با قلب باشد نه با زبان ، و یا با زبان باشد نه با قلب ، و یا با هر دو ، یا کاری انجام دهد که نصّ صریحی بر خارج شدن انجام دهنده آن کار از اسلام آمده باشد ، { به مجموعه فتاوای شیخ الإسلام ابن تیمیه 12/ 335 و الإحکام فی اصول الأحکام ابن حزم 1/ 45 مراجعه شود {

ابن حزم در کتاب الفصل می گوید : " بلکه انکار چیزی که – باوجود دلیل قاطع – جز با تصدیق آن ایمان حاصل نمی شود کفر است ، و نیز تلفظ کردن هر آنچه که تلفظ کردنش با دلیل ثابت شده که کفر است کفر است ، و انجام دادن عملی که دلیل بر کفر بودن آن وجود دارد کفر است " .

سوّم : انواع کفرهای بزرگ که از دین خارج کننده هستند :

علما کفر را به چند نوع تقسیم کرده اند که شامل انواع و صورتهای مختلف شرک می باشد ، بدین صورت :

1کفر انکار و تکذیب : این کفر بعضی موقع توسط تکذیب با قلب صورت می پذیرد – چنانکه ابن القیم می گوید این نوع از کفر کم است – و بعضی موقع توسط زبان و اعضاء جسم و آن به وسیله کتمان حق و ظاهراً اطاعت نکردن از آن با آنکه آن را می داند و قلباً برآن آگاهی داشته باشد ، مانند : کفر یهود نسبت به پیغمبر (صلی الله علیه و سلّم ) خداوند می فرماید : ( فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ ) از آیه 89/ البقره یعنی : "همين كه آنچه [كه اوصافش] را مى‏شناختند برايشان آمد انكارش كردند" . و همچنین می فرماید : ( وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ) از آیه 146/ البقره یعنی : "و مسلما گروهى از ايشان حقيقت را پنهان مى‏دارند و خودشان [هم] مى‏دانند" . و این بدینصورت است که تکذیب تحقق نمی یابد مگر از جانب کسی که حق را می داند و آن را ردّ می کند ، به همین دلیل است که خداوند انکار کردن کفار نسبت به پیغمبر ( صلی الله علیه و سلّم ) را به صورت حقیقی و درونی نفی می کند بلکه می فرماید انکار آنها تنها با زبان بوده است ؛ خداوند می فرماید : ( فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللّهِ يَجْحَدُونَ ) از آیه 33/الانعام یعنی : "در واقع آنان تو را تكذيب نمى‏كنند ولى ستمكاران آيات خدا را انكار مى‏كنند" ، و در مورد فرعون و قومش می فرماید : ( وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ) از آیه 14/ النمل یعنی : "و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند" .
و کفر حلال کردن نیز به این نوع از کفر ارتباط دارد ، و آن بدین صورت است که : چیزی را که شرعاً حرمتش معلوم باشد حلال بداند در واقع رسول الله ( صلی الله علیه و سلّم ) را در آنچه آورده است تکذیب می کند .

2 کفر روی گرداندن و استکبار : مانند کفر شیطان ، چون خداوند می فرماید : ( إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ) از آیه 34/ البقره یعنی : "بجز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد" .

و بازخداوند می فرماید : ( وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ) 47/ النور یعنی : "و مى‏گويند به خدا و پيامبر [او] گرويديم و اطاعت كرديم آنگاه دسته‏اى از ايشان پس از اين [اقرار] روى برمى‏گردانند و آنان مؤمن نيستند" . خداوند ایمان را از کسانی که عملاً روی گردان هستند نفی می کند ، اگر چه با زبان اقرار کند . پس روشن شد که کفر اعراض عبارت است از : تر ک کردن حق ، نه آن را می آموزد و نه به آن عمل می کند ، بدون هیچگونه تفاوتی در اینکه آن حق عمل باشد ، یا قول و یا عقیده . خداوند می فرماید : (وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ ) از آیه 3/ الاحقاف

یعنی : "و كسانى كه كافر شده‏اند از آنچه هشدار داده شده‏اند روي ميگردانند" . پس کسی که از آنچه پیغمبر آورده است روی بگرداند مانند کسی که قولاً بگوید : " از او پیروی نمی کنم " و یا عملاً مانند کسی که از شنیدن حق فرار کند و یا روی بر گرداند و یا انگشتش را داخل گوشش کند ، و یا اینکه حق را شنیده باشد امّا قلباً از آن روی گردان باشد ، و یا با اعضای بدنش آن را انجام ندهد در واقع کافر شده است از نوع کفر روی گرداندن (اعراض).

3کفر نفاق : و این نوع کفر با عدم تصدیق قلبی و عمل نکردن بدان تحقق می یابد ، با اینکه ظاهراً به خاطر ریا و به مردم نشان دادن فرمانبردار است مانند : کفر ابن سلول و بقیه منافقینی که خداوند در موردشان می فرماید : ( وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ ... ) آیات 8 – 20 یعنی : "و برخى از مردم مى‏گويند ما به خدا و روز بازپسين ايمان آورده‏ايم ولى گروندگان [راستين] نيستند ، با خدا و مؤمنان نيرنگ مى‏بازند ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمى‏زنند و نمى‏فهمند ... "

4 کفر شکّ و گمان : و این عبارت است از دو دلی در پیروی کردن از حق ، و یا مشکوک بودن از حق بودن حقّ ، چون آنچه مطلوب است یقین است نسبت به حق بودن آنچه که رسول الله ( صلی الله علیه و سلّم ) آورده است بدون هیچ شک و تردیدی ، پس کسی که جایز بداند چیزی را که رسول الله ( صلی الله علیه و سلّم) آورده است حق نباشد کافر شده است از نوع کفر شک و گمان ، چنانکه خداوند می فرماید : ( وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا . وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا . قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا . لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا ) آیات 35- 38/ الکهف .

یعنی : "و در حالى كه او به خويشتن ستمكار بود داخل باغ شد [و] گفت گمان نمى‏كنم اين نعمت هرگز زوال پذيرد . و گمان نمى‏كنم كه رستاخيز بر پا شود و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم قطعا بهتر از اين را در بازگشت‏خواهم يافت . رفيقش در حالى كه با او گفت و گو مى‏كرد به او گفت آيا به آن كسى كه تو را از خاك سپس از نطفه آفريد آنگاه تو را [به صورت] مردى درآورد كافر شدى . اما من [مى‏گويم] اوست‏خدا پروردگار من و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمى‏سازم . "

آنچه را که گذشت خلاصه کرده و می گوییم : در واقع کفر – که ضد ایمان است – بعضی موقع با تکذیب قلب تحقق می یابد ، و این إلغاء کننده قول قلب یعنی تصدیق آن میباشد ، و بعضی موقع کفر عمل قلب است مانند : بغض از خدا و یا آیات او و یا پیغمبرش ( صلی الله علیه و سلّم) و این إلغاء کننده حبّ ایمانی است که مهمترین و تأکید شده ترین اعمال قلب است . چنانکه کفر بعضی موقع قول ظاهری است مانند : دشنام دادن به خداوند ، و بعضی موقع عمل ظاهری است مانند : سجده كردن برای بت ، و قربانی کردن حیوان برای غیر خدا ، همچنانکه ایمان با قلب و زبان و اعضای بدن متحقق می شود کفر نیز با قلب و زبان و اعضا متحقق می شود . از خداوند می خواهیم که ما را از کفر و شاخه هایش پناه دهد ، و ما را با زینت ایمان آراسته نماید و ما را ازهدایت دهنده گان هدایت شده قرار دهد آمین . و خدا از همه داناتر است .

به ( أعلام السنة المنشورة 177 ) و ( نواقض الإيمان القولية والعملية اؤ شيخ عبد العزيز آل عبد اللطيف 36 – 46 ) و ( ضوابط التكفير اؤ شيخ عبد الله القرني 183 – 196 ) مراجعه شود.
راحت نوشتیم بابا نان داد!
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان
همه “جوانی اش” را داد...
____________________________
http://taranomevahy.rozblog.com/
نماد کاربر
m_amin_r
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 23
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
محل سکونت: ایرانشهر
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 14 بار
امتياز: 40

پستتوسط m_amin_r » پنج شنبه ارديبهشت ماه 5, 1392 3:27 pm

بالا بردن فرهنگ ديني براي كودك


كودكان در حالي متولد مي شوند كه همچون صفحه اي سفيد هستند ، صفا و پاكي افكارشان و برخوردشان را چيزي تيره نمي كند و تمامي معاني پاكي و بي گناهي را با خود حمل مي كنند و پدران و مربيان مسؤليت پر كردن اين صفخه با افكار سالمي كه در خور و شايسته ي اين كودكان است را بر عهده مي گيرند تا جواناني توليد كننده و داراي كارايي مناسب در جامع باشند و و دليلي از دلايل پيشرفت و ترقي آن گردند ، و فرهنگ ديني از مهمترين چيزهايي است كه بر پدران و مربيان واجب است آن را درنفس كودك بكارند چون اساس فرهنگ و منبع راه و روش راست و مستقيم است .

فرهنگ ديني مطلوب چيست؟
منظورمان از فرهنگ ديني در طفل ، كاشتن مباني صحيح عقيدتي و بالا بردن معاني ايماني و آگاه ساختن او از نعمتهاي الهي و عجائب قدرتش و نوآوري در خلقتش و توصيف كردنش با ويژگيهاي كمالي است.

و همچنين ياد دادن مبادي احكام فقهي به كودك و آگاه ساختن او از اعمال و اخلاق خوب وبد و نوراني ساختن فكر او با سيره ي نبوي صلي الله عليه و سلم و همچنين سيره و روش زندگي ائمه و نيكان با آنچه كه مناسب ادراكات عقلي و استعدادهاي فكري اوست ، را شامل مي شود.
علاوه برآن آگاه ساختن كودك از آنچه كه در اطرافش جريان دارد و خطرات و بلاهايي كه مسلمان ها را در بر گرفته است و بينا ساختن او از كيد و مكر دشمنان مسلمانان و كينه هاي آنها نسبت به مسلمين از آن جمله كينه ي يهود و مجوس و غيره كه تمام تلاش خود را مي كنند تا اين كينه ي خود را نسبت به اسلام و مسلمين ، به كودكان شان نيز تلقين كنند و مبادي دينهاي گمراهشان رادر نفس آنها بكارند. پس چرا كودك مسلمن در يك وادي رشد مي كنند در حاليكه امت مسلمان در وادي ديگري قرار دارد؟

و اين به معناي دور شدن او از علوم ضروري دنيايي كه براي خدمت كردن به جامعه و امتش مي باشد ، نيست بلكه مراد و هدف چسپيدن به فرهنگ ديني ومطلوب و هدفي از اهداف شرعي است.

اهميت كاشت فرهنگ ديني در مرحله ي طفوليت :
اول : مرحله طفوليت مرحله صفا و خالي بودن فكر است و توجيح ديني كودك در دلش فراخي و در فكرش جايي و در عقلش مكان پذيرشي را ايجاد مي كند .

دوم : مرحله ي كودكي مرحله اي است كه در آن ملكه هاي باهوشي و زيركي و حفظ و يادگيري شعله ور مي شوندو شايد كه همه ي اينها به دليل كمي غم ها و ناراحتيها و مشغوليت هايي است كه در مرحله هاي بعد ، دل را به خود مشغول مي سازد ، پس بهره بردن از اين ملكات و توجيه صحيح آنها واجب است .

سوم : دوره كودكي دوران پاكي و بي گناهي است ، كودك به افكار مخرب و ويرانگر پوشيده نيست و فكرش را اميال فكري فاسدي كه او را از توجه به جنبه ديني باز مي دارند ، آلوده نكرده است . بر خلاف آن اگر توجيه كمي در مراحل پاياني انجام شود در او افكاري شكل گرفته است كه آنچه از فرهنگ ديني را كه مي خواهد در وي قرار گيرد دگرگون مي كند بدون آنكه چيزي از آنها را قبول نمايد .

چهارم : دنيا در سايه ي جهاني شدن جديد مانند روستاي كوچكي شده است و افكار متضاد و گوناگون و آنچه كه او رااز دين باز مي دارند يا عقيده اش را مشوش مي كنند ، از هر طرف به فرد مسلمان هجوم آورده و با او برخورد مي نمايند پس واجب است كه مسلمانان با فرهنگ ديني مسلح شوند تا از امور خود آگاهي يابند و با اين افكار بوسيله انديشه اي آگاه رو به رو شوند .

پنجم : كاشت فرهنگ ديني در اين دوره تاثير زيادي دربر پايي راه و روشش و پايداري حوبش در آينده خواهد شد پس در نتيجه رشد سالمي خواهد داشت و نسيت به پدر و مادر مهربان مي شود و عضوي فعال در جامعه مي گردد.

ششم : فرزندان رعيتي هستند كه خداوند از پدرانشان ، مربيانشان ، خانواده ها يشان ، اجتماعشان خواسته تا از آنها مراقبت و نگهداري كنند وهمه ي اينها درقبال رعيتشان مسئول هستند و در مفابل كم روي و يا بي توجهي به آنها مورد حساب و كتاب قرار مي گيرند ، همانگونه كه اگر كه نيكي و محكم كاري كنند اجر گيرندگان خواهند بود .

عوامل مؤثري كه بر اميال و جهت هاي فرهنگي كودك تاثير مي گذارند :
اميال فرهنگي كودك از عوامل متعدد داخلي و خارجي تاثير مي پذيرد كه مهمترين آنها عبارتند از :
اميال فرهنگي والدين : اميال و خواهشات فرهنگي كودك بالتبع و غالبا بر گرفته از تمايلات فرهنگي والدينش خواهد بود پس اگر والدين به فرهنگ ديني آنها توجه كنند و مقداري از وقت و تلاش خود را براي آن قرار دهند بدون شك اين امر باعث توجه كودك به اين ناحيه خواهد شد اما اگرتوجه پدر و مادر فقط به علوم خالص دنيايي و انديشه در امور شهواني و مصالح دنيوي باشد و سخن شبانه روزي آنها حول ماشين ها و تلفنها و آباداني هاو ساخت و سازها و گفت و شنودها باشد و يا توجه آنها فقط به امور بي ارزش و حرام شده باشد و– العياذ بالله – همانگونه كه خداوند يلند مرتبه مي گويد { فقط ظاهر دنيا را مي شناسند و از آخرت غفلت دارند }پدر و مادر در غفلت از علوم آخرت زندگي بكنند همه ي اينها تاثير منفي بر خواهشات فرزندانشان از ناحيه فرهنگي مي گذارد پس چه بسيار كودكاني كه رذيلت ها و امور اخلاقي زشت را كه در مرحله ي كودكي از پدر ومادر ديده و ياد گرفته اند و همه به خاطر ان بوده كه پدر مادر آنها گمان برده اند كه كودك در اين مرحله سني به چنين اموري توجه نمي كند .

تاثير اختلافات و مشكلات خانوادگي در مقابل فرزندان : اين امر پاكي فكر آنها را آلوده مي كند و صفا و آرامش ذهنشان را مشوّش مي گرداند و توجهات فرهنگي آنها را پراكنده مي كند . پس دور كردن كودك از چنين فضايي واجب است وبه نحوي كه پدر و مادر در گوشه اي خلوت و تنها ، در مكاني خاص به حل مشكلات بين خودشان بپردازند.

پيامها و برنامه هاي مختلف تلويزيوني : در كودك جهت هاي فكري متعددي مي كارند پس واجب است كودك را از برنامه هايي كه فكر ديني او را مشوش و آشفته و پاكي عقيده اش را آلوده مي كنند ودر او آوازها و جهات فكري ضد راه و سلوك پايدار اسلامي به صورت مستقيم يا غير مستقيم ايجاد مي كنند ، دور كنيم .

دوستان و ياران : كودك از جهت گيريهاي فكري آنها تاثير فراواني مي گيرد پس بايد همنشيني با همت والا براي او انتخاب شود و كودك را از كساني كه توجه آنها به چيزهاي بي ارزش است دور كرد و از اينجا اهميت انتخاب همسايه اي بوجود مي آيد كه انسان به زندگي در كنار آنها و مصاحبت فرزندانش با هم سن و سالانش از آن خانواده ها اعلام رضايت خواهد كرد .

توجهات فكري پيشرفته در موعد و زمان آن : شايسته است كه از امور عاطفي و جنسي يا قضاياي جوانان و به بلوغ رسيدگان سخني به ميان نيايد تا افكاري كه موعد آنها فرا نرسيده در او ايجاد نشود كه اين امر او را از از توجه به فرهنگ ديني مطلوب دور مي كند.

توجه به لهو ولعب ها وموسيقي و ترانه : و چاره اي نيست جز دور كردن كودك از گوش دادن به ترانه ها و آلات لهو و لعبي كه در او سهل انگاري را به ارث مي گذارند و بذرهاي عشق و عاشقي را مي كارند و او را از ياد خداوند باز مي دارند ، خداوند بلند مرتبه مي فرمايد { و از مردم ، هركس لهو ولعب وسخنان پوچ را بخرد از راه خدواند گمراه مي شود }.

وسايل بالا بردن و رشد فرهنگ ديني در كودك :

اينجا تعدادي روش و وسايل جهت ارتباط و رساندن نعاليم و معلومات ديني به كودك و بالا بردن او به سطح فرهنگي در اين راستا وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از:

اول : تلقين مستقيم ، به عنوان مثال در تلقين مستقيم كودك مي توان از حفظ وياد دادن سوره هاي قرآن كريم نام برد ( كه اين مورد مي تواند ) به روش تكرار خواندن سوره ها توسط والين و گوش كردن بچه باشد يا با تكرار كودك پشت سر آنها و يا كمك گرفتن از وسايل جديد در آن مورد مانند نوارهاي صوتي قاريان خردسال كه نفوس كودكان رابه قراءت آنها سوق مي دهد و قرآن كريم چيزي است كه بايد و شايسته است كه به كودكان تلقين شود به خاطر گفته ي رسول خدا صلي الله عليه وسلم : ( به كودكانتان قرآن را ياد دهيد براستي كه اولين علم از عاوم خداوند كه شايسته ي ياد دهي و تعليم است قرآن مي باشد).

بعضي از پژوهشهاي جديد ثابت كرده است كه بچه هر آنچه را كه در مراحل ابتداي كودكي بر او تكرار شود به خوبي جذب كرده و ياد مي گيرد حتي زماني كه جنيني در شكم مادر در ماههاي پاياني وضع حمل است . يكي از مادران در ماههاي پاياني وضع حمل خود اقدام به استماع شبانه روزي آيات قرآن كرده است در نتيجه كودكش به لطف وبركت خداوند در همان اوايل كودكي قرآن را به خوبي حفظ كرده است .

علاوه بر آن مي توان به او شهادتين و بعضي معلومات عقيدتي ساده و و اضح و بعضي از احاديث رسول صلي الله عليه و سلم و بعضي آثار كوتاه كه بر گرفته از اهل علم است را تلقين كرد تادر ذهنش رسوخ كنند و همتش را بالا برند و راه و روشش ر ا در اينده پاك گردانند.

دوم : برپايي كتابخانه اي مخصوص كودكان در منزل ، كه شامل مدارك و نيازهاي فرهنگي و آنچه مناسب آنهاست ، باشد كه درآن (كتابخانه ) موارد زير بايد رعايت شود :
توجه به ناحيه ي قصه و داستان ، و آن كتابخانه بايد شامل كتابهايي از رواياتي در مورد زندگينامه ي پيامبر صلي الله عليه و سلم و روش زندگي ائمه و نيكو كاران باشد چرا كه قصه ، خيلي سريع در ذهن جاي مي گيرد تا موقف و جايگاه آن بزرگان ، پيشوا و مقتداي كودك در راه و روشش در آينده باشد.

تنوع و نوگرايي : توجه فقط به يك جانب و يا تنبلي در نوآوري و نوسازي كتابخانه باعث ملال و آزردگي كودك و خسته شدن از مطالعه مي گردد پس شايسته است كه كتابخانه علاوه بر ناحيه ي داستاني شامل كتابچه هاي جذاب و ساده اي باشد كه به تهذيب ناحيه اخلاقي كودك توجه نمايند و هر چند وقت يكبار بر اساس نياز كودك ، تغيير و ( داراي مطالب) جديد شود .
رنگهاي جذاب : به ناچار بايد رنگها كه باعث شدت آگاهي كودك مي گردند و توجه او را بيشتر مي كنند انتخاب شوند تا روحيه ي قراءت را برايش باز كنند و تاثير عالي از كتابخانه بر او به جا گذارند و به شدت خواستار زمانش شوند.

تنظيم (منظم بودن ) : هر بحث و مجالي بايد در رديف و دسته خاص خود قرار گيرد تا ذهن كودك را مشتت و مضطرب نگرداند و مفاهيم مختلف در ذهنش مخلوط و درهم نشود و بايد به نظم در هر چيزي عادت داده شود .

كتابخانه بايد شامل نوارهاي صوتي مخصوص كودكان نيز باشد مانند : سرودهاي كودكان ( از قبيل سرودهايي در مورد اركان ايمان و اسلام و سرود هاي زيبا و جذاب و شيرين ) و نوارهاي قرآني با صداي قاريان دوست داشتني براي كودك ، نوارهاي داستاني جذاب و شيرين و ساده و علاوه بر آن فيلم هاي اسلامي مخصوص كودكان .

كتابخانه بايد شامل وسايل جديد يادگيري براي ارتباط با علوم و تعاليم باشد مانند : جعبه هاي پخش شونده و جمع شونده و كارتهايي كه شامل معلومات جديد ديني هستند و جورچينها و كارتهايي با سؤالات جالب و ساده مخصوص كودكان .

اختصاص زمان خاصي براي كتابخانه : انتخاب اين زمان براساس زمان فراغت و پذيرش كودك است و مجبور و منحصر به زماني كه مطالعه در آن لازم نيست ، نشود و در آنچه كه خوانده است پيگيري روزانه شود و در آنها با كودك بحث و مناظره گردد تا به ادامه دادن آن و (مطالعه ي ) بيشتر تشويق شود.

كتابخانه بايد در اتاقي مستقل وبا آرامش زياد ، منظم وبا فضاي مناسب و وسايل راحت باشد.

سوم : بر پايي مسابقات ديني بين كودك و برادران و همسايگانش ، در اين زمينه مي توان از برگه ها و كارتهاي سؤال و جواب و يا شركت كودك در مسابقات عمومي و يا مسابقات فرهنگي كه باشگاهها و مراكز تايستاني بر گذار مي كنند ، استفاده كرد .

چهارم : آويزان كردن لوحه ها و تابلوهاي نصب ، كه شامل آيات قرآن و احاديث نبوي و سخنان بر گرفته از ائمه و نيكان و معلومات ديني ديگري هستند ، تا با تردد فراوان بر آنها ملكه ذهنش شوند و هر چند بار اين عمل تكرار گردد.

پنجم : همراه كردن كودك در ديدار از بزرگان و طالبان علم ، تا به همنشيني با اهل علم عادت كند و فرهنگ آنها را فرا گيرد و به روش آنها متمايل گردد و روش نيكو شنيدن و راههاي سؤال پرسيدن و طلب فتوا كردن را بياموزد و به طور كامل و جدي وارد قلبش شود . همچنين همراه كردن كودك در مساجد و حلقه هاي علمي تا به شنيدن قرآن كريم و درسهاي علمي عادت كند .

ششم: ياد آواري دائم كودك به فضل و بزرگي علم و بزرگي پاداش و جايگاه عالم و طالب علم و يادآوري موقف علماء و بلندي مرتبه ي آنها.

هفتم : برانگيختن و تشويق از نوع مادي و معنوي ، مانند تعريف و بالا بردن كودك - بدون مبالغه – در مقابل برادران و دوستانش و ياد آوري آنچه كه در مجالهاي فرهنگي برايش محقق شده است و تشويق او به ادامه و استمرار ،‌ يا تشويق مادي كه براي هر سوره يا حديث و يا حكمتي كه ياد گيرد تخصيص داده مي شود .، جايزه ي مادي و مشخصي كه باعث تشويق مي شود .

هشتم : تلاش مربي براي كشف نواحي نوآوري نزد كودك و تشويق او بر تلاش و كوبيدن دروازهاي تلاش در فنون مختلف فرهنگي و تشويق او در نوآوريهايش هر چند كوچك باشند.
راحت نوشتیم بابا نان داد!
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان
همه “جوانی اش” را داد...
____________________________
http://taranomevahy.rozblog.com/
نماد کاربر
m_amin_r
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 23
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
محل سکونت: ایرانشهر
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 14 بار
امتياز: 40

پستتوسط m_amin_r » شنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 4:57 pm

ده  فرصت طلایی برای زنان

  

ان الحمدلله نحمده و نستعینه و نستهدیه و نعوذ بالله من شرور انفسنا ومن سیئات اعمالنا ، من یهده الله فلا مضل له و من یضلل فلا هادی له و الصلاة و السلام علی اشرف خلق الله محمد بن عبدالله و علی آله و صحبه و سلم تسلیما کثیرا اما بعد :



خواهر مسلمانم

از شما سوال ساده ای دارم و می خواهم صراحتا جواب دهید .

آیا جسمت برای آتش قوی شده ؟

آفرین بر شما ، طبعاً نه ، جسمت قوی نشده .

در اینصورت چرا خود را از آتشی که حرارت و شعله اش بارها وبارها بیشتر از آتش دنیا است حفظ نمی کنی ؟

تو را چه شده ، خود را از آتش دنیا که زود گذر است و جراحتش بهبود می یابد حفظ می کنی حتی اگر آتشی ناچیز باشد ، اما خود را از آتش آخرت ـ پناه بر الله ـ دور نمی کنی .

مثلا زمانیکه دستت را روی دیگی که بر آتش است می گذاری به سرعت برمی گردانی و آن را با تکه پارچه ای می پوشانی ، ای خواهرم تصور کن " اعمال صالح " مانند تکه پارچه ایست که شما را از آتش روز قیامت در امان می دارد .

" از آتش جهنم به الله پناه می بریم و بهشتی همراه نیکان و ابرار از او می خواهیم "

ای خواهر گرامی این ده پند و اندرزی است که با توافق همدیگر آنرا فرصتهای طلایی مینامیم .



اول:

بر ادای نماز در وقت خودش حریص باش ـ الله تو را موفق کند ـ و بر اینکه نمازها را با خشوع بجای آوری حریص باش همانطور که الله جل جلاله می فرمایند : {فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ } {الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ } ( وای بر نما ز گذاران ، آنانیکه در نماز خواندن سهل انگارند ) سوره ماعون آیه 4و 5.

الله نفرمود : وای بر کسانیکه نماز نمی خوانند ، بلکه فرمودند : وای بر کسانیکه نماز می خوانند اما همراه با سستی ، هر وقت از کارشان فارغ شدند.

" ویل (وای) به معنی جهنم است "

پس شما مسئول نمازت هستی اگر نماز تو درست شد تمامی اعمالت درست می شود اما اگر نمازت فاسد شد تمام اعمالت فاسد می شود ، پس چرا تلاش و زحمتت را بیهوده هدر دهی ؟

وچهار چیز را قبل از چهارچیز غنیمت بدان : زندگیت قبل از وفاتت ، جوانیت قبل از پیریت ، ثروتت قبل از فقرت ، و فراغتت قبل ار مشغول شدنت ، همانطور که رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند : ( بنی آدم در روز قیامت قدمی بر نمی دارد مگر اینکه از جوانیش سوال می کنند که در چه راهی گذرانده و از مالش که از چه راهی کسب کرده و در چه راهی هزینه کرده و از عمرش در چه راهی صرف نموده ).



دوم :

بر ادای نماز صبح حریص باش ، ساعتت را کوک کن همانطور که برای خیلی از کارهای دنیایی این کار را انجام می دهی . واطرافیانت را بیدار کن مخصوصا همسرت وفرزندانت و همه محرم هایت تا ثواب ایشان به شما هم برسد ، صبور باش و خسته نشو مقاومت کن تا اجر ایشان از طرف الله به تو برسد .



سوم :

بر ادای نماز های سنت قبل و بعد ، نمازهای فرض حریص باش زیرا وقت شما را زیاد نمی گیرد و از الله پاداشش را بخواه ، دو رکعت قبل از نماز صبح و چهار رکعت بطور جداگانه قبل از ظهر و دو رکعت بعد از ظهر همانطور که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند : ( کسی که چهار رکعت قبل و چهار رکعت بعد از نماز ظهر ، نماز سنت بخواند الله تعالی صورت او را بر آتش جهنم حرام می گرداند ). بروایت امام احمد وترمذی .

و دو رکعت بعد از نماز مغرب و دو رکعت بعد از نماز عشاء که مجموع آنها دوازده رکعت می شود . پیامبر اسلام می فرمایند : (هیچ بنده ای نیست که روزانه دوازده رکعت نماز سنت ـ غیر فرض ـ بخواند مگر اینکه الله تعالی برای او خانه ای در بهشت بنا کند . یا " خانه ای در بهشت برای او بنا می شود") بروایت امام مسلم .

نمازهای سنت بسیار زیاد هستند مثل نماز وتر که اقل آن سه رکعت می باشد که دورکعت جداگانه و یک رکعت جدا ، قبل از خوابیدن می خوانی و در آن نماز هرچه از دنیا و آخرت انتظار داری از الله بخواه .

و نماز ضحی را هم فراموش نکن زیرا آن فضلیتی است برای تو و از دو رکعت است تا هرچه در توان داری ـ الله توفیقت دهد ـ این نماز درجه تو را زیاد می کند و میزان حسناتت را سنگین می گرداند و کفاره گناهانت می شود ، در آن روزی که داریی ها و فرزندان سودی ندارند .

الله تعالی در آیه 7 و 8 سوره زلزال می فرمایند : {فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ } {وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ } ( پس هرکس به اندازه ذره غباری عمل خوبی انجام دهد پاداش آنرا می بیند و هرکس به اندازه ذره غباری عمل بدی انجام دهد سزای آنرا می بیند ).



چهارم :

بر خواندن اذکارها ی ثابت شده از پیامبر در اوقات مختلف و دعا نمودن ، حریص باش و در زمان دچار شدن به مشکلات ، به الله روی آور.و به هیچ مخلوقی متوسل نشو ید و فقط تنها به پروردگار بندگان ؛ که در حل نمودن و جواب دادن تو قادر است ، پناه ببر . و برای دعا نمودن اوقات قبولی دعا را در اولویت قرار بده . بی شک الله تعالی در یک سوم آخر شب به آسمان زمین می آید و می گویند : ( آیا دعا کننده ای هست که دعای او را اجابت کنم و آیا طلب کننده ای هست که به درخواست او جواب دهم ).

همچنین واز اوقات اجابت دعا روز جمعه می باشد تا زمان غروب خورشید ، به دنبال آن باش . و بعد از هر اذان تا موقع نماز فرض ، پس چرا این فرصتها که در دستان تو هستند آنهارا از دست می دهی ؟ ـ الله تعالی تورا موفق و حفظ نماید ـ .



پنجم :

ـ الله تعالی در تو برکت بیاندازد ـ بر روزه حریص باش تا به اجر و ثواب از طرف الله دست یابی . و خودت را از گناهان پاک کنی و از روزه های حرام دوری کن .



روزه های سنت :

1 ـ روزه روزهای دوشنبه و پنچ شنبه .

2 ـ روزه ایام بیض (روزهای : 13 و 14 و 15 هر ماه).

3 ـ روزه روز عاشورا دهم ماه محرم .

4 ـ روزه روز نهم ماه ذی الحجة برای کسانی که در حج نیستند .

5 ـ روزه شش روز از ماه شوال .

روزه های حرام :

1 ـ روزه روز جمعه و روز شنبه به تنهایی خود .

2 ـ روزه روز شک ( روز قبل از رمضان).

3 ـ روزه روز عید فطر و عید قربان .

4 ـ روزه روزهای تشریق (11 و 12 و 13 ذی الحجة).



ششم :

بر ادای مسئولیتهای خود به طور کامل حریص باش چون درمورد این مسئولیتها سئوال می شوی . و حقوق پدر ومادر و همسر و فرزندان و خانواده ات را ادا نما . رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : (همه شما مسئول هستید و از مسئولیتتان سئوال خواهد شد ). بروایت امام مسلم و بخاری .



هفتم :

بر حجاب حریص باش (الله تو را با نور ایمان بپوشاندت ) هنگامی که از خانه خارج می شوی خود را بپوشان و عبایت از سر تا کف پاهایت را بپوشاند . و عباهای جدیدی که زن را از حجاب اسلامی و عفت به دور می سازد ، رها کن . و صورت خود را باپوشش کلفتی که ببینی ولی دیده نشوی بگیر ، کسی که تقوای الله را پیشه کند ، الله او را یاری می دهد .

از پوشیدن لباسهای کوتاه و تنگ و و شلوارهای جینز و از اینکه خود را شبیه مردان و یا زنان کفار درآوری خود داری کن و شرم حیا را بی ارزش مشمار همانا پیامبر اسلام از دختر کوچکی که خود رادر لباسش پیچانده است با حیاتر بود ه اند . ای مادر ؛ تو در مورد دخترانت مسئول هستی ، موقعی که آنها با لباس کوتاه و تنگ و یا با شلوارهای برزنت و جینز از خانه خارج می شوند در حالی که از مرحله طفولیت گذشته اند و بالغ شده اند . آنها را در سن کوچکی با این نوع لباسها عادت ندهید زیرا هر کس با چیزی که با آن به سن جوانی برسد آنچیز با او ممزوج و مخلوط می شود و در بزرگسالی مشکل است آنرا از خود دور کند .



هشتم :

هنگامی که از خانه بیرون می روی از عطر زدن خودداری کن زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : ( هر زنی که معطر کند و از خانه خارج شود و از کنار مردان بگذرد فرشتگان او را لعنت می کنند ).

از الله ترس داشته باش واو تو را موفق و حفظ نماید و کسی که از الله بترسد ، او را کفایت می کند .



نهم :

ـ الله تو را پاک بگرداند ـ از گوش دادن به موسیقی و ترانه دوری کن و بذر آنرا در فرزندانت کشت مده چون عذاب آن سخت می باشد و قرآن با موسیقی در یکجا جمع نمی شود . موسیقی از طرف شیطان است و قرآن از طرف الله . و از پیامبر اسلام ، موقع اسری (شب روی ) روایت شده که فرمودند : مردمانی را دیدم که با ریختن سرب گداخته در گوشهایشان عذاب داده می شدند ، سئوال کردم : گناه آنان چیست ؟ گفتند : آنها شنوندگان موسیقی بوده اند .

کسی که بخاطر الله چیزی را ترک کند الله در عوض آن ، خوبی هایی به او می دهد . ـ فضل و بخشش الله را خواهانیم. ـ



دهم :

ای خواهرم : فراموش نکن که ما از این دنیا عبورمی کنیم و اینجا گذرگاهی بیش نیست و در دنیا جایی برای ماندن وجود ندارد . زمانی که این مسئله را یاد آور می شویم و می دانیم که همه ما بسوی الله بازخواهیم گشت بر تقوا و ترس از الله و فرمانبرداری او ، بیشتر حریص می شویم . بعضی از دوستان وآشنایان و بستگان ما کجا هستند ؟ ! آنها از ما سبقت گرفته اند و ما هم به آنها ملحق خواهیم شد .

الله تعالی ما را در بهشت برین خودش جمع نماید . این خلاصه ای از کلام ما بود و الله تعالی از ما دانا تراست ، از ایشان می خواهیم که این را مورد قبول خود قرار دهد.
راحت نوشتیم بابا نان داد!
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان
همه “جوانی اش” را داد...
____________________________
http://taranomevahy.rozblog.com/

برای نویسنده این مطلب m_amin_r تشکر کننده ها:
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
m_amin_r
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 23
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
محل سکونت: ایرانشهر
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 14 بار
امتياز: 40


بازگشت به مقالات متنوع دینی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 10 مهمان