روزی بهلول در حضور هارون الرشید(دایی بهلول) و وزیر وزرا گفت: می خواهم دعایی کنم و شما هم حتما آمین بگوید.پادشاه و وزراء قبول کردند.
بهلول دعا کرد:خدایا پادشاهان را زود به زود مریض کن. و دیگران با تعجب آمین گفتند.
خدایا عمر قاضی ها را طولانی کن.همه آمین گفتند.
خدایا عمر موذن ها را کم کن.باز همه گفتند آمین.
هارون الرشید از بهلول با تعجب پرسید:چرا این دعا ها را کردی.
بهلول گفت:پادشاهان اگر زیاد مریض شوند قلب شان نرم می گردد و بیشتر به مردم خدمت می کنند.
دعا کردم عمر قاضی ها زیاد شودچون خطر گناهکار بودن قاضی زیاد است برای همین عمرشان زیاد باشدتا فقط خودشان گناهکار باشند.
موذن بدون حساب به بهشت می رود و عمر موذن ها هم کم باشدتا به تنهایی همه ثواب ها را خودشان کسب نکنند و افراد زیادی جایگزین شودتا آنها هم به بهشت بروند.