توسط mosabsalehii » دوشنبه بهمن ماه 9, 1390 12:14 am
متن اصلی بعضی از ایمیل¬های ارسالی ساره به استاد عمرو خالد:
ایمیلی که ساره در هفته اول ماه 9 سال 2003 به سایت استاد عمرو خالد ارسال نموده است:
I am a Lebanese girl with a Muslim father and Christian mother, I lived in Lebanon for the first 10 yrs of my life and then I migrated with my parents to Australia where I was completely cut off from any Arabic Culture or Islamic teachings, until I am 22 yrs old now, for I am a Muslim by name only, I do not know how the Quran looks life, I do not know the fatiha and do not know how to pray and religion does not play any role in my life whatsoever. Then my parents got divorced and they each re-married, I entered university and both my parents left Australia, they left me alone with no family or siblings and without knowing anything about my family in Lebanon. I lived alone and was forced to work to afford living by myself for I go to university in the morning and work at a bar at night and I have a boyfriend and have not left anything harram, except that I have done it, for I have completely adapted the Western way of living. I know very simple Arabic and I am very beautiful and I participated in a beauty queen's contest in New Zealand and I won in the city I live in. I am now preparing to enter a bigger contest in NewZealand, and I have become a supermodel on the cover of many inappropriate magazines, and through all this, I was visiting a family of Lebanese origin in Australia and they were watching a halaqua for AmrKhaled about 3ifa (modesty, purity, chastity) and it had the website on it, and I completely fell apart b/c I felt he was speaking to me. I ask if allah can accept me
ترجمه: (( من دختر جوان لبنانی الاصل هستم، پدرم مسلمان و مادرم مسیحی هستند، 10 سال اول از عمرم را در لبنان زندگی می¬کردم سپس به همراه پدر و مادرم به استرالیا مهاجرت کردمو از این تاریخ ارتباط من با خاورمیانه کاملاً قطع شد و اکنون من 22 سال سن دارم و با سفر به استرالیا ارتباطم با دین نیز کاملاً قطع شد و من فقط می¬دانم که مسلمانم (بدون فهم معنای مسلمانی) بدون اینکه بدانم شکل قرآن چگونه است و حتی بدون اینکه بدانم سوره¬ی فاتحه چیست و من درباره¬ی اصل خود چیزی نمی¬دانمو دین در زندگی من هیچ اهمیتی و ارزشی نداشته است. پدرو مادرم همین¬جا در استرالیا از هم جدا شدندو هر کدام با فرد مورد نظر خود ازدواج کردند. تا اینکه وارد دانشگاه شدم در این زمان پدر و مادرم استرالیا را ترک نمودند و مرا بدون خانواده و بدون برادر تنها گذاشتند، و چیزی درباره اجدادم در لبنان نمی¬دانم، مجبور شدم برای مخارج زندگی¬ام کارکنم، صبح به کلاس درس در دانشگاه می¬رفتم و شب¬ها در بار (فروشگاه) کار می¬کردم، و من boy friend(دوست پسر) به معنی غربی کلمه برای خود انتخاب کردم، و هیچ کار حرامی نبود مگر اینکه بدون هیچ شرم و ابایی آن را انجام می¬دادم و من به تمام معنا انسانی غربی شده بودم، زبان عربی را به طور ساده¬ای می¬دانستم، و چون بسیار زیبا بودم در مسابقه زیبایی نیوزلند شرکت کردم ودر شهری که میزبان اجرای مسابقه بود برنده شدم، اکنون خود را برای شرکت در مسابقه¬ای بزرگتر که در نیوزلند برگزار می¬شود آماده می¬کردم و تصویر من برروی جلد اکثر مجلات مبتذل بود، در این زمان من با خانواده¬ای لبنانی که مقیم استرالیا بودند رفت و آمد داشتم حلقه¬ی رمضانی شما را که درباره¬ی غفت سخن می-گفتید مشاهده کردم و آدرس اینترنتی شما بروی آن (تلویزیون) بود، من شدیداً تحت تأثیر قرار گرفتم، این حلقه مرا مورد خطاب قرار داد و من سوال¬های خود را برای شما ارسال می¬کنم:
آیا امکان دارد خداوند مرا پذیرد و من بسوی خداوند بازگردم؟))
سپس استاد عمرو خالد در همان روز جواب او را می¬دهد و می¬گوید:
قطعاً خداوند همه گناهان را ميآمرزد . چرا كه او بسيار آمرزگار و بس مهربان است .
و یکی از نامهای نیک او ((الغفور)) می¬باشد و او رحمت نسبت به بندگان را بر خود واجب نموده و می¬فرماید رحمت من از غضب و قهرم سبقت گرفته است. و اسامی نمونه¬های از کسانی که در گذشته گناهان زیادی مرتکب شده¬اند سپس توبه کرده¬اند و به سوی خداوند بازگشته اند را برای او ارسال می¬کند.
ساره بعد از دو روز ایمیل دیگری می¬فرستد و می¬گوید:
I cant Belive that allah can forgive me ,I cant stop crying, I need to learn How to pray to allah
ترجمه: ((من مطمئن نیستم که خداوند من را بیامرزد و مدام مشغول گریه¬ام، من می¬خواهم یاد بگیرم که چگونه نماز بخوانم.))
سپس استاد عمرو خالد همان روز جواب را برای او می¬فرستد و آدرس او را در نیوزلند درخواست می¬کند تا برای او نوارهای شیخ عجمی و مشاری راشد و مجموعه¬ای دیگر از سخنرانی¬های خود را برای او بفرستد.
ساره آدرس خود را برای استاد عمرو ارسال می¬کند:
The address is:28a cornhillst,North east valley, Dunedin, New Zealand
سپس استاد عمرو تمام نوارها را به آدرسی که ساره برای او ایمیل کرده بود پست پیشتاز می¬کند.
ساره ایمیل دیگری برای استاد ارسال می¬کند و می¬گوید:
I dont know how to thank you... No one takes care of me like you... I wish if I have a brother like you..
ترجمه: (( نمی¬دانم چگونه از شما تشکر کنم، هیچ کس مثل شما اینگونه به فکر من نبوده، من همیشه آروز می¬کردم برادری مثل شما داشته باشم.))
سپس ساره بعد از دو روز ایمیل دیگری ارسال می¬کند و می¬گوید:
Salam aleekom, are u ok? I have a big surprise for you..I learned sorat al naba..I can say it without looking to quran.Imgonna pray with it.
ترجمه: (( سلام علیکم امیدوارم حالتان خوب باشد من می¬خواهم شما را غافلگیر کنم! من سوره النبأ را تلاوت کردم و حالا بدون نگاه کردن به قرآن می¬توانم آن را بخوانم.))
سپس ساره بعد از یک هفته ایمیل دیگری ارسال می¬کند و می¬گوید:
Salam aleekom ,I learned suratyoussif , I thought that I will not but alhamdlellah
ترجمه: (( من سوره یوسف را نیز حفظ کردم و اصلاً باور نمی¬کردم چنین شود اما الحمدلله...))
سپس ساره بعد از دو روز ایمیل دیگری ارسال می¬کند و می¬گوید:
Salam aleekom ,Iwearheejab ,and left my boy friend, and I left the comptetion
ترجمه: (( من اکنون حجاب دارم و دوست پسرم را ترک کرده¬ام و از لقب و عنوان ملکه¬ی زیبای شهر خود را عقب کشانده¬ام))
سپس ساره بعد از 3 روز ایمیل دیگری ارسال می¬کند و می¬گوید:
Salam aleekom, really I dont know how 2 thank u. I wish if I can live more 2do something to islam,But it seems god wants something else. Anyway alhamdlellah
ترجمه: (( سلام علیکم؛ نمی¬دانم چگونه از شما تشکر کنم، من دوست داشتم بیشتر از اینها در خدمت اسلام باشم و اما هر چه خداوند بخواهد همان خواهد شد و البته ... الحمدلله ...))
استاد عمرو و همسر پزشکش با او تماس گرفتند تا از حالش اطمینان حاصل کنند سپس فهمیدند که او خود مطلع شده که دچار بیماری سرطان مغزی است و قرار است تحت عمل جراحی قرار بگیرد که 20% احتمال موفقیت دارد.
و ساره بعد از آن فقط دو روز دیگر ارتباط داشت و این چند ایمیل را فرستاد:
Salam aleekom, do you think that god will forgive me? Do u think that iI will go to janna? or God will put me in the hell?
ترجمه: ((سلام علیکم؛ آیا امکان دارد خداوند من را بیامرزد؟ آیا مطمئن باشم که وارد بهشت می¬شوم؟ یا مرا به دوزخ پرتاب می¬کند؟))
I love God , Iam talking 2 him now hope he loves me too
ترجمه: (( من خدا را دوست دارم، و اکنون با او حرف می¬زنم))
I want my mother to call me before fridayIam sure she will be sad and May be she will come to see me I didn't see her since 1997
ترجمه:(( قرار بود من قبل از روز جمعه با مادرم حرف بزنم، من مطمئن هستم او نگران من است، و ممکن است به دیدن من بیاید زیرا از سال 1997 مرا ندیده است.))
Salam aleekom, Im going to the hospital,I live 22 years away from god but from 3 weeks I swear that I left my boy friend , and I wear hjaab only for allah ,I don't know muslims except you and the visitors in the forum , so please pray for me and for my mother
ترجمه: (( من 22 سال دور از خدا زندگی کردم و اما اکنون سه هفته است که در برابر خدا توبه کرده¬ام و سوگند یاد می¬کنم که توبه کرده¬ام و my boy friend (دوست پسرم) را ترک کرده¬ام و محجبه هستم و ملتزم به نماز هستم و قسم می¬خورم که این کارها را فقط به خاطر خدا انجام داده¬ام و من غیر از تو مسلمانهای دیگری را نمی¬شناسم و غیر از این ارتباط اینترنتی ارتباط دیگری ندارم، پس خواهش می¬کنم برای من دعا کن که خداوند به من رحم کند و من را بیامرزد و دعا کن که خداوند مادرم را هدایت کند که او چیزی درباره¬ی من نمی¬داند.))
The latest Message is from Sarah Friend
Sarah is dead,Im so sorry for your loss
آخرین پیام از طرف دوست ساره:
«ساره فوت کرد، من بابت این ضایعه برای شما بسیار متأسفم.»
طلوع هر چیز که زیبا باشد ، به زیبایی دیدن خوشحالی دوست نیست
- برای نویسنده این مطلب mosabsalehii تشکر کننده ها: 2
- bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), basireh (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)