تاریخ : يكشنبه، 20 آذر ماه، 1390
موضوع : معیارهای ازدواج

قسمت دوم

4.:: پینوس ::. -رشد اجتماعی: رشد اجتماعی رابطه نزدیكی با رشد عاطفی و فكری دارد ، زیرا شخصی كه از لحاظ اجتماعی رشد كرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درك می كند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همكارانش سازش كند . او درك می كند كه انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد .همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.

5-تفاوت سنی:
از عوامل مهم موفقیت در زندگ زناشویی رعایت سن مناسب هنگام ازدواج است. اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج كند، اختلاف سن، موجب اختلاف در جهان بینی و نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران می شودکه به نوبه خود، توقعات و انتظارات زوجین از یک دیگر را به شیوه ای شكل می دهد،که موجب اختلاف و ناسازگاری خانوادگی خواهد شد. پس هم كفو بودن در سن ، و تفاوت 2 تا 6 سال ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.


تجربه نشان داده است که وقتی اختلاف سن بین دخترو پسر زیاد باشد پس ازگذشت سالیانی چند استحکام خانواده دچار تزلزل می شود.همچنین متخصصان سن مناسب ازدواج برای دختران را ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند.

6-تناسب تحصيلي :
هرچه زن و شوهر از نظر تحصیلات علمی به هم نزدیک تر باشند،درنتیجه تفاهم بیشتری با هم داشته و در زندگی امكان خوشبختي و سعادتمنديشان ‍،‌افزايش خواهد يافت. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی شان به وجود آید.
 اگر يكی از زوجین فارغ التحصيل دانشگاه باشد، ولي طرف ديگر تحصيلات ابتدايي داشته باشد ، اختلاف و ناسازگاری خانوادگی رخ خواهد داد.زیرا فردی كه تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه كرده است ، افكار و عقایدش به طرز خاصی شکل گرفته كه منطبق با محیط و فضای خاص دانشگاهی است . بنابر این او آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد،اما آن طرف دیگر که دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات در مقطع ابتدایی است ،چون با وی هم کفؤ نیست، ممكن است دچار آزردگي شده و احساس حقارت در او به وجود آید.
اين موضوع به ويژه در مورد مردي كه همسر او تحصيلات عالي تري دارد بیشترصدق مي كند ، زيرا در اين صورت شوهر ممكن است زن خود را برتر احساس نمايد و زن نيز به دوستان خود كه داراي شوهران تحصيلكرده اند رشگ ببرد. بنابر این مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زیرا تحصیلات رفتارها، نحوه سخن گفتن، نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یك زندگی مشترك موفق را تحت تأثیر قرار می دهد.به این دلیل تحصیلات مشابه مسبب همگونی است.

7- توافق طرز فكر و علائق :
طرز تفكر ‍، موضوع بسیار مهمی است ، و شامل قضاوت درباره مسائل مهم زندگی است. زیرا بر اساس آن « فلسفه زندگی » هر فردی ریخته می شود. طرز فكر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ، سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفكر، به همسطح بودن و یكسانی در نوع جهان بینی و فهم و ادراك زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی كمك می كند . شیوه تفكر یكسان و به یك جهت نگریستن كمك می كند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل كنند.طبیعتاً دیدگاه مشترك و نسل مشترك، به همراه فرهنگ مشترك پایه های استواری برای كوچكترین و مستحكمترین نهاد اجتماعی بشر (خانواده) خواهد بود.
اما عدم توافق در طرز فكر می تواند کانون زندگی زناشوئی را، تلخ و سست نماید. مثال زیر تا حدی این موضوع را روشن میکند.اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممكن است از رویه خشك و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس كند كه زنش قدرت درك معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممكن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و دائماً آرزو كند كه ای كاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور كه هست مشاهده كند.
همچنین طرز فكر علائق فرد را تحت تاثیر قرار می دهد، علائق شامل: فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌كنسرت، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن كتاب،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت كه زن و شوهر در همه این علایق با یكدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق كلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد،که توافق طرز فكر و اندیشه زوجین در ایجاد آن اهمیت بسزایی دارد، در این صورت است که امكان وجود یك كانون خوشبختی شکل می گیرد.

8- تشابه مذهبی :
شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت كانون زناشویی اهمیت دارد كه روان شناسان ،‌ ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیر عاقلانه می دانند . دلایل این نظریه بسیار است.
در وهله اول ،‌اگر تنها یكی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان كامل پایبند باشد ، امكان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه كه در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت كودكان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.
یكی دیگر از مشكلات ازدواج افرادی كه دارای مذاهب مختلف اند ، مخالفت اولیاء آنهاست ، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدر و مادر خود می شود و بعدها ممكن است هر یك از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یكی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،‌احتمالا مشكل حادی پیش نخواهد آمد.




منبع این مقاله : :.:: پینوس ::.
آدرس این مطلب : http://penous.com/160/قسمت-دوم/